غزل شمارهٔ ۲۴۷: صبا ز منزلِ جانان گذر دریغ مدار

نوشته حافظ در دیوان حافظ فصل غزلیات

صبا ز منزلِ جانان گذر دریغ مدار

وز او به عاشقِ بی‌دل خبر دریغ مدار


به شُکرِ آن که شِکُفتی به کامِ بخت ای گل

نسیمِ وصل ز مرغِ سحر دریغ مدار


حریفِ عشقِ تو بودم چو ماهِ نو بودی

کنون که ماهِ تمامی نظر دریغ مدار


جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است

ز اهلِ معرفت این مختصر دریغ مدار


کنون که چشمهٔ قند است لعلِ نوشینت

سخن بگوی و ز طوطی شِکَر دریغ مدار


مکارمِ تو به آفاق می‌بَرَد شاعر

از او وظیفه و زادِ سفر دریغ مدار


چو ذکرِ خیر طلب می‌کنی سخن این است

که در بهایِ سخن سیم و زر دریغ مدار


غبارِ غم بِرَوَد حال خوش شود حافظ

تو آبِ دیده از این رهگذر دریغ مدار


نظر خود را بنویسید

نظرات