غزل شمارهٔ ۳۸۵: یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان

نوشته حافظ در دیوان حافظ فصل غزلیات

یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان

وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان


دل آزرده ما را به نسیمی بنواز

یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان


ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند

یار مه‌روی مرا نیز به من بازرسان


دیده‌ها در طلب لعل یَمانی خون شد

یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان


برو ای طایر میمون همایون آثار

پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان


سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات

بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان


آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب

به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان


نظر خود را بنویسید

نظرات