رباعیات
نوشته رودکی در دیوان اشعار رودکی
رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱: در رهگذر باد چراغی که توراست
رباعی شمارهٔ ۲: با آن که دلم از غم هجرت خون است
رباعی شمارهٔ ۳: جایی که گذرگاه دل محزونست
رباعی شمارهٔ ۴: دل خسته و بستهٔ مسلسل موییست
رباعی شمارهٔ ۵: تقدیر، که بر کشتنت آزرم نداشت
رباعی شمارهٔ ۶: چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت
رباعی شمارهٔ ۷: ...
رباعی شمارهٔ ۸: بی روی تو خورشید جهانسوز مباد
رباعی شمارهٔ ۹: زلفش بکشی شب دراز اندازد
رباعی شمارهٔ ۱۰: چون روز علم زند به نامت ماند
رباعی شمارهٔ ۱۱: جز حادثه هرگز طلبم کس نکند
رباعی شمارهٔ ۱۲: ...
رباعی شمارهٔ ۱۳: نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود
رباعی شمارهٔ ۱۴: آمد بر من، که؟ یار، کی؟ وقت سحر
رباعی شمارهٔ ۱۵: هان! تشنه جگر، مجوی زین باغ ثمر
رباعی شمارهٔ ۱۶: چون کشته ببینیام، دو لب گشته فراز
رباعی شمارهٔ ۱۷: در جستن آن نگار پر کینه و جنگ
رباعی شمارهٔ ۱۸: بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
رباعی شمارهٔ ۱۹: واجب نبود به کس بر، افضال و کرم
رباعی شمارهٔ ۲۰: یوسف رویی، کزو فغان کرد دلم
رباعی شمارهٔ ۲۱: در پیش خود آن نامه چو بلکامه نهم
رباعی شمارهٔ ۲۲: در منزل غم فگنده مفرش ماییم
رباعی شمارهٔ ۲۳: در عشق، چو رودکی، شدم سیر از جان
رباعی شمارهٔ ۲۴: دیدار به دل فروخت، نفروخت گران
رباعی شمارهٔ ۲۵: رویت دریای حسن و لعلت مرجان
رباعی شمارهٔ ۲۶: ای از گل سرخ، رنگ بربوده و بو
رباعی شمارهٔ ۲۷: ای نالهٔ پیر خانقاه از غم تو
رباعی شمارهٔ ۲۸: چرخ کجه باز، تا نهان ساخت کجه
رباعی شمارهٔ ۲۹: ...
رباعی شمارهٔ ۳۰: زلفت دیدم، سر از چمان پیچیده
رباعی شمارهٔ ۳۱: چون کار دلم ز زلف او ماند گره
رباعی شمارهٔ ۳۲: ای طرفهٔ خوبان من، ای شهرهٔ ری
رباعی شمارهٔ ۳۳: از کعبه کلیسیا نشینم کردی
رباعی شمارهٔ ۳۴: گر بر سر نفس خود امیری، مردی
رباعی شمارهٔ ۳۵: آن خر پدرت به دشت خاشاک زدی
رباعی شمارهٔ ۳۶: دل سیر نگرددت ز بیدادگری
رباعی شمارهٔ ۳۷: با داده قناعت کن و با داد بزی
رباعی شمارهٔ ۳۸: نارفته به شاهراه وصلت گامی