ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف

نوشته رودکی در دیوان اشعار رودکی بخش مثنوی‌ها

ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف

پاره ۱: تا سمو سر برآورید از دشت پاره ۲: نیست فکری به غیر یار مرا پاره ۳: زرع و ذرع از بهار شد چو بهشت پاره ۴: اشتر گرسنه کسیمه برد پاره ۵: هر کرا راهبر زغن باشد پاره ۶: دیوه هر چند کابرشم بکند پاره ۷: گاو مسکین ز کید دمنه چه دید؟ پاره ۸: دور ماند از سرای خویش و تبار پاره ۹: گرچه نامردمست آن ناکس پاره ۱۰: دخت کسری ز نسل کیکاوس پاره ۱۱: تبر از بس که زد به دشمن کوس پاره ۱۲: آن که از این سخن شنید ارزش پاره ۱۳: خویشتن پاک دار و بی‌پرخاش پاره ۱۴: خویشتن پاک دار بی‌پرخاش پاره ۱۵: خویش بیگانه گردد از پی دیش پاره ۱۶: از بزرگی که هستی، ای خشنوک پاره ۱۷: از تو خالی نگارخانهٔ جم پاره ۱۸: من چنین زار ازان جماش شدم پاره ۱۹: من چنان زار ازان جماش درم پاره ۲۰: جان ترنجیده و شکسته دلم پاره ۲۱: باد بر تو مبارک و خنشان پاره ۲۲: بودنی بود، می بیار اکنون پاره ۲۳: چون نهاد او پهند را نیکو پاره ۲۴: چون به بانگ آمد از هوا بخنو پاره ۲۵: از شبستان ببشکم آمد شاه پاره ۲۶: ریش و سبلت همی خضاب کنی پاره ۲۷: آن که نشک آفرید و سرو سهی