غزلیات
نوشته خاقانی در دیوان اشعار خاقانی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱: ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها
غزل شمارهٔ ۲: طبعِ تو دمساز نیست عاشقِ دلسوز را
غزل شمارهٔ ۳: خوش خوش خرامان میروی، ای شاه خوبان تا کجا
غزل شمارهٔ ۴: رفتم به راه صفت دیدم به کوی صفا
غزل شمارهٔ ۵: ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
غزل شمارهٔ ۶: به زبان چرب جانا بنواز جان ما را
غزل شمارهٔ ۷: به سر کرشمه از دل خبری فرست ما را
غزل شمارهٔ ۸: گرنه عشق او قضای آسمانستی مرا
غزل شمارهٔ ۹: ای پار دوست بوده و امسال آشنا
غزل شمارهٔ ۱۰: اری فیالنوم ما طالت نواها
غزل شمارهٔ ۱۱: جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا
غزل شمارهٔ ۱۲: درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا
غزل شمارهٔ ۱۳: سر به عدم درنه و یاران طلب
غزل شمارهٔ ۱۴: گر مدعی نهای غم جانان به جان طلب
غزل شمارهٔ ۱۵: مست تمام آمده است بر در من نیم شب
غزل شمارهٔ ۱۶: به یکی نامهٔ خودم دریاب
غزل شمارهٔ ۱۷: ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
غزل شمارهٔ ۱۸: رویم ز گریه بین چو گلین کاه زیر آب
غزل شمارهٔ ۱۹: کار عشق از وصل و هجران درگذشت
غزل شمارهٔ ۲۰: انصاف در جبلت عالم نیامده است
غزل شمارهٔ ۲۱: پای گریز نیست که گردون کمانکش است
غزل شمارهٔ ۲۲: تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاست
غزل شمارهٔ ۲۳: دل پیشکش تو جان نهاده است
غزل شمارهٔ ۲۴: کار گیتی را نوائی مانده نیست
غزل شمارهٔ ۲۵: اهل بر روی زمین جستیم نیست
غزل شمارهٔ ۲۶: آگه نهای که بر دلم از غم چه درد خاست
غزل شمارهٔ ۲۷: در این عهد از وفا بوئی نمانده است
غزل شمارهٔ ۲۸: از کف ایام امان کس نیافت
غزل شمارهٔ ۲۹: زآتش اندیشه جانم سوخته است
غزل شمارهٔ ۳۰: زخم زمانه را در مرهم پدید نیست
غزل شمارهٔ ۳۱: چه آفتی تو که کمتر غم تو هجران است
غزل شمارهٔ ۳۲: حصن جان ساز در جهان خلوت
غزل شمارهٔ ۳۳: بخت بدرنگ من امروز گم است
غزل شمارهٔ ۳۴: طره مفشان که غرامت بر ماست
غزل شمارهٔ ۳۵: در جهان هیچ سینه بیغم نیست
غزل شمارهٔ ۳۶: مرا دانهٔ دل بر آتش فتاده است
غزل شمارهٔ ۳۷: من ندانستم که عشق این رنگ داشت
غزل شمارهٔ ۳۸: چه نشینم که فتنه بر پای است
غزل شمارهٔ ۳۹: آن کز می خواجگی است سرمست
غزل شمارهٔ ۴۰: فرمان ملک چه ساحری ساخت
غزل شمارهٔ ۴۱: ای قول دل به رفیعالدرجات
غزل شمارهٔ ۴۲: عیسیلب است یار و دم از من دریغ داشت
غزل شمارهٔ ۴۳: دست قبا در جهان نافه گشای آمده است
غزل شمارهٔ ۴۴: ای باد صبح بین که کجا میفرستمت
غزل شمارهٔ ۴۵: لعل او بازار جان خواهد شکست
غزل شمارهٔ ۴۶: دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت
غزل شمارهٔ ۴۷: رخ تو رونق قمر بشکست
غزل شمارهٔ ۴۸: از حال خود شکسته دلان را خبر فرست
غزل شمارهٔ ۴۹: زان زلف مشک رنگ نسیمی به ما فرست
غزل شمارهٔ ۵۰: روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت
غزل شمارهٔ ۵۱: به باغ وصل تو خاری، رقیب صد ورد است
غزل شمارهٔ ۵۲: تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست
غزل شمارهٔ ۵۳: دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست
غزل شمارهٔ ۵۴: شمع شبها به جز خیال تو نیست
غزل شمارهٔ ۵۵: سر سودای تو را سینهٔ ما محرم نیست
غزل شمارهٔ ۵۶: ما به غم خو کردهایم ای دوست ما را غم فرست
غزل شمارهٔ ۵۷: بس لابه که بنمودم و دلدار نپذرفت
غزل شمارهٔ ۵۸: شوری ز دو عشق در سر ماست
غزل شمارهٔ ۵۹: دل شد از دست و نه جای سخن است
غزل شمارهٔ ۶۰: آن نازنین که عیسی دلها زبان اوست
غزل شمارهٔ ۶۱: عیسی لبی و مرده دلم در برابرت
غزل شمارهٔ ۶۲: گر هیچ شبی وصل دلارام توان یافت
غزل شمارهٔ ۶۳: چه گویی ز لب دوست شکر وام توان خواست
غزل شمارهٔ ۶۴: کیست که در کوی تو فتنهٔ روی تو نیست
غزل شمارهٔ ۶۵: عشق تو قضای آسمانی است
غزل شمارهٔ ۶۶: میخور که جهان حریف جوی است
غزل شمارهٔ ۶۷: دل را ز دم تو دام روزی است
غزل شمارهٔ ۶۸: ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است
غزل شمارهٔ ۶۹: خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت
غزل شمارهٔ ۷۰: خه که دگر باره دل، درد تو در برگرفت
غزل شمارهٔ ۷۱: به دو میگون لب و پسته دهنت
غزل شمارهٔ ۷۲: هر که در عاشقی قدم نزده است
غزل شمارهٔ ۷۳: جو به جو عشقت شمار دم زدن بر من گرفت
غزل شمارهٔ ۷۴: سر و زر کو که منت یارم جست
غزل شمارهٔ ۷۵: یارب آن خال بر آن لب چه خوش است
غزل شمارهٔ ۷۶: در عشق تو عافیت حرام است
غزل شمارهٔ ۷۷: به جائی رسید عشق که بر جای جان نشست
غزل شمارهٔ ۷۸: چرا ننهم؟ نهم دل بر خیالت
غزل شمارهٔ ۷۹: هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
غزل شمارهٔ ۸۰: دلم در بحر سودای تو غرق است
غزل شمارهٔ ۸۱: بگشا نقاب رخ که ز ره بر در آیمت
غزل شمارهٔ ۸۲: علم عشق عالی افتاده است
غزل شمارهٔ ۸۳: فلک در نیکوئی انصاف دادت
غزل شمارهٔ ۸۴: بتی کز طرف شب مه را وطن ساخت
غزل شمارهٔ ۸۵: آنها که محققان راهند
غزل شمارهٔ ۸۶: با او دلم به مهر و محبت نشانه بود
غزل شمارهٔ ۸۷: طریق عشق رهبر برنتابد
غزل شمارهٔ ۸۸: عقل در عشق تو سرگردان بماند
غزل شمارهٔ ۸۹: دل کشید آخر عنان چون مرد میدانت نبود
غزل شمارهٔ ۹۰: دولتِ عشقِ تو آمد عالمِ جان تازه کرد
غزل شمارهٔ ۹۱: دل پیش خیال تو صد دیده برافشاند
غزل شمارهٔ ۹۲: صد یک حسن تو نوبهار ندارد
غزل شمارهٔ ۹۳: تب دوشین در آن بت چون اثر کرد
غزل شمارهٔ ۹۴: هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد
غزل شمارهٔ ۹۵: عذر از که توان خواست که دلبر نپذیرد
غزل شمارهٔ ۹۶: عشق تو چون درآید شور از جهان برآید
غزل شمارهٔ ۹۷: عشق تو به گرد هر که برگردد
غزل شمارهٔ ۹۸: آن زمان کو زلف را سر میبرد
غزل شمارهٔ ۹۹: سر نیست کز تو بر سر خنجر نمیشود
غزل شمارهٔ ۱۰۰: هر زمانی بر دلم باری رسد
غزل شمارهٔ ۱۰۱: عشاق به جز یار سر انداز نخواهند
غزل شمارهٔ ۱۰۲: نگارینا به صحرا رو که صحرا حله میپوشد
غزل شمارهٔ ۱۰۳: عشق تو به هر دلی فرو ناید
غزل شمارهٔ ۱۰۴: فروغ جمالت نظر برنتابد
غزل شمارهٔ ۱۰۵: خوی او از خامکاری کم نکرد
غزل شمارهٔ ۱۰۶: ذره نماید آفتاب ار به جمال تو رسد
غزل شمارهٔ ۱۰۷: حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد
غزل شمارهٔ ۱۰۸: با یاد تو زهر بر شکر خندد
غزل شمارهٔ ۱۰۹: جانا لب تو پیشکش از ما چه ستاند
غزل شمارهٔ ۱۱۰: مهر تو بر دیگران نتوان نهاد
غزل شمارهٔ ۱۱۱: پردهٔ نو ساخت عشق، زخمهٔ نو در فزود
غزل شمارهٔ ۱۱۲: مرا وصلت به جانی برنیاید
غزل شمارهٔ ۱۱۳: دل که در دام تو افتاد غم جان نبرد
غزل شمارهٔ ۱۱۴: دل زخم تو را سپر ندارد
غزل شمارهٔ ۱۱۵: بوسه گه آسمان نعل سمند تو باد
غزل شمارهٔ ۱۱۶: با کفر زلفت ای جان ایمان چه کار دارد
غزل شمارهٔ ۱۱۷: آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد
غزل شمارهٔ ۱۱۸: وصل تو به وهم در نمیآید
غزل شمارهٔ ۱۱۹: چشم ما بر دوخت عشق و پردهٔ ما بردرید
غزل شمارهٔ ۱۲۰: دوست مرا رطل عشق تا خط بغداد داد
غزل شمارهٔ ۱۲۱: دل رفت و میندانم حالش که خود کجا شد
غزل شمارهٔ ۱۲۲: لعلت اندر سخن شکر خاید
غزل شمارهٔ ۱۲۳: دل از آن راحت جان نشکیبد
غزل شمارهٔ ۱۲۴: لب جانان دوای جان بخشد
غزل شمارهٔ ۱۲۵: اول از خود بری توانم شد
غزل شمارهٔ ۱۲۶: دل عاشق به جان فرو ناید
غزل شمارهٔ ۱۲۷: دل از آن دلستان به کس نرسد
غزل شمارهٔ ۱۲۸: عشق تو دست از میان کار برآورد
غزل شمارهٔ ۱۲۹: ازین ده رنگتر یاری نپندارم که کس دارد
غزل شمارهٔ ۱۳۰: می وقت صبوح راوقی باید
غزل شمارهٔ ۱۳۱: تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمیتابد
غزل شمارهٔ ۱۳۲: چه روح افزا و راحت باری ای باد
غزل شمارهٔ ۱۳۳: چشم دارم که مرا از تو پیامی برسد
غزل شمارهٔ ۱۳۴: باغ جان را صبوحی آب دهید
غزل شمارهٔ ۱۳۵: دل نام تو بر نگین نویسد
غزل شمارهٔ ۱۳۶: فراقت ز خونریز من در نماند
غزل شمارهٔ ۱۳۷: آتش عشق تو دید صبرم و سیماب شد
غزل شمارهٔ ۱۳۸: دل بستهٔ زلف تو شد از من چه نویسد
غزل شمارهٔ ۱۳۹: آتش عیارهای آب عیارم ببرد
غزل شمارهٔ ۱۴۰: خاکی دلم به گرد وصالش کجا رسد
غزل شمارهٔ ۱۴۱: اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند
غزل شمارهٔ ۱۴۲: سخن با او به موئی درنگیرد
غزل شمارهٔ ۱۴۳: دلم آخر به وصالش برسد
غزل شمارهٔ ۱۴۴: سر زلفت چو در جولان بیاید
غزل شمارهٔ ۱۴۵: دل دادم و کار برنیامد
غزل شمارهٔ ۱۴۶: مرا غم تو به خمار خانه باز آورد
غزل شمارهٔ ۱۴۷: مکن کز چشم من بر خاک سیل آتشین خیزد
غزل شمارهٔ ۱۴۸: بر دل غم فراقت آسان چگونه باشد
غزل شمارهٔ ۱۴۹: شور عشق تو در جهان افتاد
غزل شمارهٔ ۱۵۰: عقل ز دست غمت دست به سر میرود
غزل شمارهٔ ۱۵۱: روی تو را در رکاب شمس و قمر میرود
غزل شمارهٔ ۱۵۲: دل سکهٔ عشق مینگرداند
غزل شمارهٔ ۱۵۳: تا مرا عشق یار غار افتاد
غزل شمارهٔ ۱۵۴: دلبر آن به که کسش نشناسد
غزل شمارهٔ ۱۵۵: نقش تو خیال برنتابد
غزل شمارهٔ ۱۵۶: روی تو چون نوبهار جلوهگری میکند
غزل شمارهٔ ۱۵۷: زین وجودت به جان خلاص دهند
غزل شمارهٔ ۱۵۸: روزم به نیابت شب آمد
غزل شمارهٔ ۱۵۹: ماه را با نور رویش بیش مقداری نماند
غزل شمارهٔ ۱۶۰: ز خوبان جز جفاکاری نیاید
غزل شمارهٔ ۱۶۱: خار غم تو گل طرب دارد
غزل شمارهٔ ۱۶۲: زهر با یاد تو شکر گردد
غزل شمارهٔ ۱۶۳: عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
غزل شمارهٔ ۱۶۴: آن را که غمگسار تو باشی چه غم خورد
غزل شمارهٔ ۱۶۵: آنچه تو کردی بتا نه شرط وفا بود
غزل شمارهٔ ۱۶۶: رخ به زلف سیاه میپوشد
غزل شمارهٔ ۱۶۷: آواز حسنت ای جان هفت آسمان بگیرد
غزل شمارهٔ ۱۶۸: آنچه عشق دوست با من میکند
غزل شمارهٔ ۱۶۹: مرد که با عشق دست در کمر آید
غزل شمارهٔ ۱۷۰: عشق تو اندر دلم شاخ کنون میزند
غزل شمارهٔ ۱۷۱: نی دست من به شاخ وصال تو بررسید
غزل شمارهٔ ۱۷۲: این عشق آتشینم دود از جهان برآرد
غزل شمارهٔ ۱۷۳: دلم ز راه هوای تو بر نمیگردد
غزل شمارهٔ ۱۷۴: صبح چون جیب آسمان بگشاد
غزل شمارهٔ ۱۷۵: آن دم که صبح بینش من بال برگشاد
غزل شمارهٔ ۱۷۶: زان بخششی که بر در عالم شد
غزل شمارهٔ ۱۷۷: آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود
غزل شمارهٔ ۱۷۸: عافیت کس نشان دهد؟ ندهد
غزل شمارهٔ ۱۷۹: دل از گیتی وفاجویی ندارد
غزل شمارهٔ ۱۸۰: دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
غزل شمارهٔ ۱۸۱: آمد نفس صبح و سلامت نرسانید
غزل شمارهٔ ۱۸۲: آن کو چو تو دلربای دارد
غزل شمارهٔ ۱۸۳: چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید
غزل شمارهٔ ۱۸۴: با درد تو کس منت مرهم نپذیرد
غزل شمارهٔ ۱۸۵: آوازهٔ جمالت اندر جهان فتاد
غزل شمارهٔ ۱۸۶: در خوشاب را لبت سخت خوش آب میدهد
غزل شمارهٔ ۱۸۷: عشقت آتش ز جان برانگیزد
غزل شمارهٔ ۱۸۸: پیش لب تو حلقه به گوشم بنفشهوار
غزل شمارهٔ ۱۸۹: پیش صبا نثار کنم جان شکوفهوار
غزل شمارهٔ ۱۹۰: دل پردهٔ عشق توست برگیر
غزل شمارهٔ ۱۹۱: خونریزی و نندیشی، عیار چنین خوشتر
غزل شمارهٔ ۱۹۲: خیز و به ایام گل بادهٔ گلگون بیار
غزل شمارهٔ ۱۹۳: بر سر من نامده است از تو جفاجوی تر
غزل شمارهٔ ۱۹۴: رحم کن رحم، نظر باز مگیر
غزل شمارهٔ ۱۹۵: حدیث توبه رها کن سبوی باده بیار
غزل شمارهٔ ۱۹۶: آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر
غزل شمارهٔ ۱۹۷: سرهای سراندازان در پای تو اولیتر
غزل شمارهٔ ۱۹۸: فتادهام به طلسم کشاکش تقدیر
غزل شمارهٔ ۱۹۹: روز عمرم در شب افتاده است باز
غزل شمارهٔ ۲۰۰: ای دل آن زنار نگسستی هنوز
غزل شمارهٔ ۲۰۱: دهان شیشه گشا صبح شد شراب بریز
غزل شمارهٔ ۲۰۲: از این دهرنگتر یاری نپندارم که دارد کس
غزل شمارهٔ ۲۰۳: بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کس
غزل شمارهٔ ۲۰۴: مه نجویم، مه مرا روی تو بس
غزل شمارهٔ ۲۰۵: کشد مو بر تن نخجیر تیر از شوق پیکانش
غزل شمارهٔ ۲۰۶: هر دل که غم تو داغ کردش
غزل شمارهٔ ۲۰۷: عقل ما سلطان جان میخواندش
غزل شمارهٔ ۲۰۸: چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش
غزل شمارهٔ ۲۰۹: خستهام نیک از بد ایام خویش
غزل شمارهٔ ۲۱۰: بس سفالین لب و خاکین رخ و سنگین جانم
غزل شمارهٔ ۲۱۱: از دو عالم دامن جان درکشم هر صبحدم
غزل شمارهٔ ۲۱۲: کو صبح که بار شب کشیدم
غزل شمارهٔ ۲۱۳: نه رای آنکه ز عشق تو روی برتابم
غزل شمارهٔ ۲۱۴: از دهر غدر پیشه وفائی نیافتم
غزل شمارهٔ ۲۱۵: از گشت چرخ کار به سامان نیافتم
غزل شمارهٔ ۲۱۶: بر سریر نیاز میغلطم
غزل شمارهٔ ۲۱۷: با بخت در عتابم و با روزگار هم
غزل شمارهٔ ۲۱۸: در سایهٔ غم شکست روزم
غزل شمارهٔ ۲۱۹: در سینه نفس چنان شکستم
غزل شمارهٔ ۲۲۰: ز خاک پاشی در دستخون فروماندیم
غزل شمارهٔ ۲۲۱: گر به عیار کسان از همه کس کمتریم
غزل شمارهٔ ۲۲۲: تا چند ستم رسیده باشم
غزل شمارهٔ ۲۲۳: نماند اهل رنگی که من داشتم
غزل شمارهٔ ۲۲۴: از هستی خود که یاد دارم
غزل شمارهٔ ۲۲۵: گرچه به دست کرشمهٔ تو اسیرم
غزل شمارهٔ ۲۲۶: منم آن کز طرب غمین باشم
غزل شمارهٔ ۲۲۷: دردی که مرا هست به مرهم نفروشم
غزل شمارهٔ ۲۲۸: خون دلم مخور که غمان تو میخورم
غزل شمارهٔ ۲۲۹: ما از عراق جان غم آلود میبریم
غزل شمارهٔ ۲۳۰: الصبوح ای دل که ما بزم قلندر ساختیم
غزل شمارهٔ ۲۳۱: به کوی عشق تو جان در میان راه نهم
غزل شمارهٔ ۲۳۲: ای قوم الغیاث که کار اوفتادهایم
غزل شمارهٔ ۲۳۳: یک نظر دوش از شکنج زلف او دزدیدهام
غزل شمارهٔ ۲۳۴: دل بشد از دست دوست را به چه جویم
غزل شمارهٔ ۲۳۵: زنگ دل از آب روی شستیم
غزل شمارهٔ ۲۳۶: این خود چه صورت است که من پایبست اویم
غزل شمارهٔ ۲۳۷: گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام
غزل شمارهٔ ۲۳۸: نام تو چون بر زبان میآیدم
غزل شمارهٔ ۲۳۹: از تف دل آتشین دهانم
غزل شمارهٔ ۲۴۰: کفر است راز عشقت پنهان چرا ندارم
غزل شمارهٔ ۲۴۱: نازی است تو را در سر، کمتر نکنی دانم
غزل شمارهٔ ۲۴۲: به میدان وفا یارم چنان آمد که من خواهم
غزل شمارهٔ ۲۴۳: گفتم به ری مراد دل آسان برآورم
غزل شمارهٔ ۲۴۴: مرا گوئی چه سر داری، سر سودای او دارم
غزل شمارهٔ ۲۴۵: چون تلخ سخن رانی تنگ شکرت خوانم
غزل شمارهٔ ۲۴۶: گر رحم کنی جانا جان بر سرت افشانم
غزل شمارهٔ ۲۴۷: ما پیشکش تو جان فرستیم
غزل شمارهٔ ۲۴۸: دیده در کار لب و خالش کنم
غزل شمارهٔ ۲۴۹: دل به سودای بتان دربستهام
غزل شمارهٔ ۲۵۰: جانا ز سر مهر تو گشتن نتوانم
غزل شمارهٔ ۲۵۱: به صفت، عاشق جمال توایم
غزل شمارهٔ ۲۵۲: امروز دو هفته است که روی تو ندیدم
غزل شمارهٔ ۲۵۳: طبع تو دمساز نیست چاره چه سازم
غزل شمارهٔ ۲۵۴: ای جفت دل من از تو فردم
غزل شمارهٔ ۲۵۵: خوش خوش از عشق تو جانی میکنم
غزل شمارهٔ ۲۵۶: من در طلب یارم ز اغیار نیندیشم
غزل شمارهٔ ۲۵۷: دل را به غم تو باز بستیم
غزل شمارهٔ ۲۵۸: خیز تا رخت دل براندازیم
غزل شمارهٔ ۲۵۹: یارب از عشق چه سرمستم و بیخویشتنم
غزل شمارهٔ ۲۶۰: نزل عشقت جان شیرین آورم
غزل شمارهٔ ۲۶۱: نیم شب پی گم کنان در کوی جانان آمدم
غزل شمارهٔ ۲۶۲: در عشق ز تیغ و سر نیندیشم
غزل شمارهٔ ۲۶۳: ما دل به دست مهر تو زان باز دادهایم
غزل شمارهٔ ۲۶۴: تا من پی آن زلف سرافکنده همی دارم
غزل شمارهٔ ۲۶۵: تو را در دوستی رائی نمیبینم، نمیبینم
غزل شمارهٔ ۲۶۶: دست از دو جهان کشیده خواهم
غزل شمارهٔ ۲۶۷: ز باغت به جز بوی و رنگی نبینم
غزل شمارهٔ ۲۶۸: ز باغ عافیت بوئی ندارم
غزل شمارهٔ ۲۶۹: طاقتی کو که به سر منزل جانان برسم
غزل شمارهٔ ۲۷۰: دارم سر آنکه سر برآرم
غزل شمارهٔ ۲۷۱: از گلستان وصل نسیمی شنیدهام
غزل شمارهٔ ۲۷۲: دلا زارت برون نتوان نهادن
غزل شمارهٔ ۲۷۳: خرمی کان فلک دهد غم دان
غزل شمارهٔ ۲۷۴: برون از جهان تکیه جایی طلب کن
غزل شمارهٔ ۲۷۵: سوختم چون بوی برناید ز من
غزل شمارهٔ ۲۷۶: ای صبح مرا حدیث آن مه کن
غزل شمارهٔ ۲۷۷: غصهٔ آسمان خورم دم نزنم، دریغ من
غزل شمارهٔ ۲۷۸: دلا با عشق پیمان تازه گردان
غزل شمارهٔ ۲۷۹: رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن
غزل شمارهٔ ۲۸۰: دلم دردمند است باری برافکن
غزل شمارهٔ ۲۸۱: آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من
غزل شمارهٔ ۲۸۲: ترک سن سن گوی توسن خوی سوسن بوی من
غزل شمارهٔ ۲۸۳: از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
غزل شمارهٔ ۲۸۴: ای باد بوی یوسف دلها به ما رسان
غزل شمارهٔ ۲۸۵: بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن
غزل شمارهٔ ۲۸۶: ای لعل تو پردهدار پروین
غزل شمارهٔ ۲۸۷: روی است بنامیزد یا ماه تمام است آن
غزل شمارهٔ ۲۸۸: تا مرا سودای تو خالی نگرداند ز من
غزل شمارهٔ ۲۸۹: تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن
غزل شمارهٔ ۲۹۰: در یک سخن آن همه عتیبش بین
غزل شمارهٔ ۲۹۱: شب من دام خورشید است گوئی زلف یار است این
غزل شمارهٔ ۲۹۲: درد دل گویم از نهان بشنو
غزل شمارهٔ ۲۹۳: آخر چه خون کرد این دلم کامد به ناخن خون او
غزل شمارهٔ ۲۹۴: تو چه دانی که از وفا چه نمودم به جای تو
غزل شمارهٔ ۲۹۵: سینه پر آتشم چو میغ از تو
غزل شمارهٔ ۲۹۶: شد آبروی عاشقان از خوی آتشناک تو
غزل شمارهٔ ۲۹۷: گرچه جانی از نظر پنهان مشو
غزل شمارهٔ ۲۹۸: چه کردهام بجای تو که نیستم سزای تو
غزل شمارهٔ ۲۹۹: پشت پایی زد خرد را روی تو
غزل شمارهٔ ۳۰۰: در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
غزل شمارهٔ ۳۰۱: بستهٔ زلف اوست دل، ای دل از آن کیست او
غزل شمارهٔ ۳۰۲: ای تماشاگه جان بر طرف لالهستان تو
غزل شمارهٔ ۳۰۳: رخت تمنای دل بر در عشاق نه
غزل شمارهٔ ۳۰۴: افدی بنفس من بدت فیالمهد عنی غافله
غزل شمارهٔ ۳۰۵: خیال روی توام غمگسار و روی تو نه
غزل شمارهٔ ۳۰۶: هست به دور تو عقل نام شکسته
غزل شمارهٔ ۳۰۷: در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده
غزل شمارهٔ ۳۰۸: ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته
غزل شمارهٔ ۳۰۹: سرمستم و تشنه، آب در ده
غزل شمارهٔ ۳۱۰: در صبوح آن راح ریحانی بخواه
غزل شمارهٔ ۳۱۱: ای برقرار خوبی، با تو قرار من چه
غزل شمارهٔ ۳۱۲: ای دل به جفات جان نهاده
غزل شمارهٔ ۳۱۳: ای زیر نقاب مه نموده
غزل شمارهٔ ۳۱۴: ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده
غزل شمارهٔ ۳۱۵: درا تا سیل بنشانم ز دیده
غزل شمارهٔ ۳۱۶: ماه نو و صبح بین پیاله و باده
غزل شمارهٔ ۳۱۷: از زلف هر کجا گرهی برگشادهای
غزل شمارهٔ ۳۱۸: روی درکش ز دهر دشمن روی
غزل شمارهٔ ۳۱۹: زین تنگنای وحشت اگر باز رستمی
غزل شمارهٔ ۳۲۰: غم بنیاد آب و گل چه خوری
غزل شمارهٔ ۳۲۱: روز دانش به ازین بایستی
غزل شمارهٔ ۳۲۲: ای دل ای دل هلاک تن کردی
غزل شمارهٔ ۳۲۳: خاکِ بَغداد، در آبِ بَصَرَم بایستی
غزل شمارهٔ ۳۲۴: شوریده کرد ما را عشق پری جمالی
غزل شمارهٔ ۳۲۵: ای راحت جانها به تو، آرام جان کیستی
غزل شمارهٔ ۳۲۶: ای سرو غنچه لب ز گلستان کیستی
غزل شمارهٔ ۳۲۷: ای ترک دلستان ز شبستان کیستی
غزل شمارهٔ ۳۲۸: کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی
غزل شمارهٔ ۳۲۹: یکی بخرام در بستان که تا سرو روان بینی
غزل شمارهٔ ۳۳۰: زرهٔ زلف بر قبا شکنی
غزل شمارهٔ ۳۳۱: این چه شور است آخر ای جان کز جهان انگیختی
غزل شمارهٔ ۳۳۲: جان بخشمت آن ساعت کز لب شکرم بخشی
غزل شمارهٔ ۳۳۳: تا بیش دلم خراب داری
غزل شمارهٔ ۳۳۴: تبها کشم از هجر تو شبهای جدائی
غزل شمارهٔ ۳۳۵: گلی از باغ وفا آمدهای
غزل شمارهٔ ۳۳۶: باز از کرشمه زخمهٔ نو در فزودهای
غزل شمارهٔ ۳۳۷: تا حلقههای زلف به هم برشکستهای
غزل شمارهٔ ۳۳۸: چه کردهام که مرا پایمال غم کردی
غزل شمارهٔ ۳۳۹: آن لعل شکر خنده گر از هم بگشایی
غزل شمارهٔ ۳۴۰: تاطرف کلاه برشکستی
غزل شمارهٔ ۳۴۱: یا وصل تو را نشانه بایستی
غزل شمارهٔ ۳۴۲: بر دیده ره خیال بستی
غزل شمارهٔ ۳۴۳: عالم افروز بهارا که تویی
غزل شمارهٔ ۳۴۴: گر زیر زلف بند او باد صبا جا یافتی
غزل شمارهٔ ۳۴۵: چه کردم کاستین بر من فشاندی
غزل شمارهٔ ۳۴۶: جان از تنم برآید چون از درم درآئی
غزل شمارهٔ ۳۴۷: هر زمان بر جان من باری نهی
غزل شمارهٔ ۳۴۸: دیدی که هیچگونه مراعات من نکردی
غزل شمارهٔ ۳۴۹: ز بدخوئی دمی خو وانکردی
غزل شمارهٔ ۳۵۰: کاشکی جز تو کسی داشتمی
غزل شمارهٔ ۳۵۱: درآ کز یک نظر جان تازه کردی
غزل شمارهٔ ۳۵۲: دوست داری که دوستدار کشی
غزل شمارهٔ ۳۵۳: تا لوح جفا درست کردی
غزل شمارهٔ ۳۵۴: ز دلت چه داد خواهم که نه داور منی
غزل شمارهٔ ۳۵۵: خاک توام مرا چه خوری خون به دوستی
غزل شمارهٔ ۳۵۶: دل نداند تو را چنان که توئی
غزل شمارهٔ ۳۵۷: بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی
غزل شمارهٔ ۳۵۸: دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتی
غزل شمارهٔ ۳۵۹: به خرد راه عشق میپوئی
غزل شمارهٔ ۳۶۰: خود لطف بود چندان ای جان که تو داری
غزل شمارهٔ ۳۶۱: صید توام فکندی و در خون گذاشتی
غزل شمارهٔ ۳۶۲: به رخت چه چشم دارم که نظر دریغ داری
غزل شمارهٔ ۳۶۳: زین نیم جان که دارم جانان چه خواست گوئی
غزل شمارهٔ ۳۶۴: مرا روزی نپرسی کآخر ای غمخوار من چونی
غزل شمارهٔ ۳۶۵: هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری
غزل شمارهٔ ۳۶۶: گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری
غزل شمارهٔ ۳۶۷: خطی بر سوسن از عنبر کشیدی
غزل شمارهٔ ۳۶۸: هدیهٔ پای تو زر بایستی
غزل شمارهٔ ۳۶۹: ناز جنگآمیز جانان برنتابد هر دلی
غزل شمارهٔ ۳۷۰: دشوار عشق بر دلم آسان نمیکنی
غزل شمارهٔ ۳۷۱: گرنه تو ای زود سیر تشنهٔ خون منی
غزل شمارهٔ ۳۷۲: چه کرد این بنده جز آزادمردی
غزل شمارهٔ ۳۷۳: مرا تا جان بود جانان تو باشی
غزل شمارهٔ ۳۷۴: گر بر در وصالت امید بار بودی
غزل شمارهٔ ۳۷۵: با هیچ دوست دست به پیمان نمیدهی
غزل شمارهٔ ۳۷۶: دلم غارتیدی ز بس ترکتازی
غزل شمارهٔ ۳۷۷: خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری
غزل شمارهٔ ۳۷۸: هر روز به هر دستی رنگی دگر آمیزی
غزل شمارهٔ ۳۷۹: از بوالعجبی هردم رنگ دگر آمیزی
غزل شمارهٔ ۳۸۰: ای دیده ره ز ظلمت غم چون برون بری
غزل شمارهٔ ۳۸۱: عتاب رنگ به من نامهای فرستادی
غزل شمارهٔ ۳۸۲: ز من گسستی و با دیگران بپیوستی
غزل شمارهٔ ۳۸۳: یک زبان داری و صد عشوهگری
غزل شمارهٔ ۳۸۴: تو را افتد که با ما سر برآری
غزل شمارهٔ ۳۸۵: در عشق، فتوح چیست؟ دانی
غزل شمارهٔ ۳۸۶: گویم همه دل منی و جانی
غزل شمارهٔ ۳۸۷: خاکم که مرا منی نیابی
غزل شمارهٔ ۳۸۸: ماهی که مه از قفای او بینی
غزل شمارهٔ ۳۸۹: داور جانی، پس این فریاد جان چون نشنوی
غزل شمارهٔ ۳۹۰: ای رخ نورپاش تو پیشه گرفته دلبری
غزل شمارهٔ ۳۹۱: دلم خاک تو شد گو باش من خون میخورم باری
غزل شمارهٔ ۳۹۲: اذا ما الطیر غنت فیالصباح
غزل شمارهٔ ۳۹۳: تعاطی الکاس من شان الصبوح
غزل شمارهٔ ۳۹۴: ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی
غزل شمارهٔ ۳۹۵: یارب لیل مظلم قد قلت یارب ارحم
غزل شمارهٔ ۳۹۶: قم بکرة و خذها با کورة الحیات
غزل شمارهٔ ۳۹۷: از روی تو فروزد شمع سرای عیسی
غزل شمارهٔ ۳۹۸: چو عمر رفته تو کس را به هیچ کار نیایی
غزل شمارهٔ ۳۹۹: دیوانه شوم چون تو پریوار نمایی
غزل شمارهٔ ۴۰۰: لالهرخا، سمنبرا، سروِ روان کیستی؟
غزل شمارهٔ ۴۰۱: باز از نوای دلبری، سازی دگرگون میزنی