غزل شمارهٔ ۴۷: رخ تو رونق قمر بشکست

نوشته خاقانی در دیوان اشعار خاقانی فصل غزلیات

رخ تو رونق قمر بشکست

لب توقیمت شکر بشکست


لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت

صف عقلم به یک نظر بشکست


بر در دل رسید و حلقه بزد

پاسبان خفته دید و در بشکست


من خود از غم شکسته دل بودم

عشقت آمد تمامتر بشکست


نیش مژگان چنان زدی به دلم

که سر نیش در جگر بشکست


نرسد نامه‌های من به تو ز آنک

پر مرغان نامه‌بر بشکست


قصه‌ای می‌نوشت خاقانی

قلم اینجا رسید و سر بشکست


نظر خود را بنویسید

نظرات