غزل شمارهٔ ۱۸۳: چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید

نوشته خاقانی در دیوان اشعار خاقانی فصل غزلیات

چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید

چون پای دوست بوسم جانم بر لب آید


هر شب ز دست هجرش چندان به یارب آیم

کز دست یارب من یارب به یارب آید


تا خط نو دمیدش بگریزم از غم او

کانگه سفر نشاید چون مه به عقرب آید


نظر خود را بنویسید

نظرات