رباعیات
نوشته خاقانی در دیوان اشعار خاقانی
رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱: بی زحمت تو با تو وصالی است مرا
رباعی شمارهٔ ۲: غم کرد ریاض، جانِ مه و سال مرا
رباعی شمارهٔ ۳: دل خاص تو و من تن تنها اینجا
رباعی شمارهٔ ۴: ای دوست غم تو سربه سر سوخت مرا
رباعی شمارهٔ ۵: عشق تو بکشت عالم و عامی را
رباعی شمارهٔ ۶: میساخت چو صبح لالهگون رنگ هوا
رباعی شمارهٔ ۷: عیسی لب و آفتاب روئی پسرا
رباعی شمارهٔ ۸: ای تیر هنر صهیل و برجیس لقا
رباعی شمارهٔ ۹: پذرفت سه بوس از لب شیرین ما را
رباعی شمارهٔ ۱۰: ای دوست اگر صاحب فقری و فنا
رباعی شمارهٔ ۱۱: از من شب هجر میبپرسید حباب
رباعی شمارهٔ ۱۲: سنگ اندر بر بسی دویدیم چو آب
رباعی شمارهٔ ۱۳: بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب
رباعی شمارهٔ ۱۴: ای تیغ تو آب روشن و آتش ناب
رباعی شمارهٔ ۱۵: خاقانی را ز بس که بوسید آن لب
رباعی شمارهٔ ۱۶: طوطی دم دینار نشان است آن لب
رباعی شمارهٔ ۱۷: گر من به وفای عشق آن حور نسب
رباعی شمارهٔ ۱۸: از عشق بهار و بلبل و جام طرب
رباعی شمارهٔ ۱۹: آمد به چمن مرغ صراحی به شغب
رباعی شمارهٔ ۲۰: خاقانی اگرچه در سخن مردوش است
رباعی شمارهٔ ۲۱: خاقانی اگر ز راحتت رنگی نیست
رباعی شمارهٔ ۲۲: گم شد دل خاقانی و جان بر دو یکی است
رباعی شمارهٔ ۲۳: آب جگرم به آتش غم برخاست
رباعی شمارهٔ ۲۴: خاقانی اگر نقش دلت داغ یکی است
رباعی شمارهٔ ۲۵: ای گوهر گم بوده کجا جوئیمت
رباعی شمارهٔ ۲۶: کس از رخ چون ماه تو بر برنگرفت
رباعی شمارهٔ ۲۷: دستی که گرفتی سر آن زلف چو شست
رباعی شمارهٔ ۲۸: خاقانی از آن ریزش همت که توراست
رباعی شمارهٔ ۲۹: کرمی که چو زاهدان خورد برگ درخت
رباعی شمارهٔ ۳۰: چه آتش و چه خیانت از روی صفات
رباعی شمارهٔ ۳۱: از فیض خیالت چمن سینه شکفت
رباعی شمارهٔ ۳۲: گر عهد جوانی چو فلک سرکش نیست
رباعی شمارهٔ ۳۳: زنار خطی عید مسیحا رویت
رباعی شمارهٔ ۳۴: در غصه مرا جمله جوانی بگذشت
رباعی شمارهٔ ۳۵: در ظاهر اگر دست نظر کوتاه است
رباعی شمارهٔ ۳۶: گردون حشمی ز پایهٔ زفعت اوست
رباعی شمارهٔ ۳۷: مسکین دلم از خلق وفائی میجست
رباعی شمارهٔ ۳۸: از هر نظری بولهبی در پیش است
رباعی شمارهٔ ۳۹: مسکین تن شمع از دل ناپاک بسوخت
رباعی شمارهٔ ۴۰: خاقانی را دل تف از درد بسوخت
رباعی شمارهٔ ۴۱: خاکی دلم ای بت ز نهان بازفرست
رباعی شمارهٔ ۴۲: داغم به دل از دو گوهر نایاب است
رباعی شمارهٔ ۴۳: بر جان من از بار بلا چیست که نیست
رباعی شمارهٔ ۴۴: گر سایهٔ من گران بود در نظرت
رباعی شمارهٔ ۴۵: سلطان ز در قونیه فرمان رانده است
رباعی شمارهٔ ۴۶: بینی کله شاه که مه قوقهٔ اوست
رباعی شمارهٔ ۴۷: چون سقف تو سایه نکند قاعده چیست
رباعی شمارهٔ ۴۸: خاقانی را شکسته دیدی به درست
رباعی شمارهٔ ۴۹: نونو دلم از درد کهن ایمن نیست
رباعی شمارهٔ ۵۰: صبح شب برنائی من بوالعجب است
رباعی شمارهٔ ۵۱: خاقانی اگر خرد سر ترا یار است
رباعی شمارهٔ ۵۲: ملاح که بهر ماه من مهد آراست
رباعی شمارهٔ ۵۳: تندی کنی و خیره کشیت آئین است
رباعی شمارهٔ ۵۴: آن دل که ز دیده اشک خون راند رفت
رباعی شمارهٔ ۵۵: در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
رباعی شمارهٔ ۵۶: مرغی که نوای درد راند عشق است
رباعی شمارهٔ ۵۷: عشق آمد و عقل رفت و منزل بگذاشت
رباعی شمارهٔ ۵۸: با یار سر انداختنم سود نداشت
رباعی شمارهٔ ۵۹: از عشق لب تو بیش تیمارم نیست
رباعی شمارهٔ ۶۰: گرچه صنما همدم عیسی است دمت
رباعی شمارهٔ ۶۱: از خوی تو خستهایم و از هجرانت
رباعی شمارهٔ ۶۲: ناوکزن سینهها شود مژگانت
رباعی شمارهٔ ۶۳: تشویر بتان از رخ رخشان تو خاست
رباعی شمارهٔ ۶۴: تب کرد اثر در گل عنبر بارت
رباعی شمارهٔ ۶۵: خاقانی را گلی به چنگ افتاده است
رباعی شمارهٔ ۶۶: در بخشش حسن آن رخ و زلفی که توراست
رباعی شمارهٔ ۶۷: چون سوی تو نامهای نویسم ز نخست
رباعی شمارهٔ ۶۸: نور رخ تو طلسم خورشید شکست
رباعی شمارهٔ ۶۹: آن ماه دو هفته کرده عمدا هر هفت
رباعی شمارهٔ ۷۰: عشقی که ز من دود برآورد این است
رباعی شمارهٔ ۷۱: از کوههٔ چرخ مملکت مه در گشت
رباعی شمارهٔ ۷۲: تب داشتهام دو هفته ای ماه دو هفت
رباعی شمارهٔ ۷۳: از دست غم انفصال میجویی، نیست
رباعی شمارهٔ ۷۴: آفاق به پای آه ما فرسنگی است
رباعی شمارهٔ ۷۵: بپذیر دلی را که پراکندهٔ توست
رباعی شمارهٔ ۷۶: خاقانی! اگرچه عقل دست خوش توست
رباعی شمارهٔ ۷۷: آن غصه که او تکیهگه سلطان است
رباعی شمارهٔ ۷۸: رخسار تو را که ماه و گل بندهٔ اوست
رباعی شمارهٔ ۷۹: شب چون حلی ستاره درهم پیوست
رباعی شمارهٔ ۸۰: آن نرگس مخمور تو گلگون چون است؟
رباعی شمارهٔ ۸۱: خاقانی اسیر یار زرگر نسب است
رباعی شمارهٔ ۸۲: تا یار عنان به باد و کشتی داده است
رباعی شمارهٔ ۸۳: از غدر فلک طعن خسان صعبتر است
رباعی شمارهٔ ۸۴: خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست
رباعی شمارهٔ ۸۵: غم بر دل خاقانی ترسان بنشست
رباعی شمارهٔ ۸۶: آن بت که ز عشق او سرم پر سوداست
رباعی شمارهٔ ۸۷: آن گل که به رنگ طعنه در می کرده است
رباعی شمارهٔ ۸۸: ای صید شده مرغ دلم در دامت
رباعی شمارهٔ ۸۹: غار سپید است پناهی دهدت
رباعی شمارهٔ ۹۰: قالب نقش بندی لاهوت است
رباعی شمارهٔ ۹۱: دانی ز جهان چه طرف بربستم هیچ
رباعی شمارهٔ ۹۲: هیچ است وجود و زندگانی هم هیچ
رباعی شمارهٔ ۹۳: خاقانی اساس عمر غم خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۹۴: استاد علی خمره به جوئی دارد
رباعی شمارهٔ ۹۵: هر روز فلک کین من از سر گیرد
رباعی شمارهٔ ۹۶: خاقانی وام غم نتوزد چه کند
رباعی شمارهٔ ۹۷: خاقانی را جور فلک یاد آید
رباعی شمارهٔ ۹۸: خاقانی را که آسمان بستاید
رباعی شمارهٔ ۹۹: چون قهر الهی امتحان تو کند
رباعی شمارهٔ ۱۰۰: درویش که اخلاق الهی دارد
رباعی شمارهٔ ۱۰۱: این چرخ بدآئین نه نکو میگردد
رباعی شمارهٔ ۱۰۲: روزی فلکم بخت اگر بازآرد
رباعی شمارهٔ ۱۰۳: خواهند جماعتی که تزویر کنند
رباعی شمارهٔ ۱۰۴: والا ملکی که داد سلطانی داد
رباعی شمارهٔ ۱۰۵: تا در لب تو شهد سخنور باشد
رباعی شمارهٔ ۱۰۶: خواهی شرفت هردمی اعلا باشد
رباعی شمارهٔ ۱۰۷: معشوق ز لب آب حیات انگیزد
رباعی شمارهٔ ۱۰۸: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
رباعی شمارهٔ ۱۰۹: این رافضیان که امت شیطانند
رباعی شمارهٔ ۱۱۰: پیغام غمت سوی دلم میآید
رباعی شمارهٔ ۱۱۱: خواهی شرف مردم دانا باشد
رباعی شمارهٔ ۱۱۲: توفیق رفیق اهل تصدیق شود
رباعی شمارهٔ ۱۱۳: این بند که بر دلم کنون افکندند
رباعی شمارهٔ ۱۱۴: آنجا که قضا رهزن حال تو شود
رباعی شمارهٔ ۱۱۵: درد سر مردم همه از سر خیزد
رباعی شمارهٔ ۱۱۶: ساقی رخ من رنگ نمیگرداند
رباعی شمارهٔ ۱۱۷: هرگز لبم از ذکر تو خاموش نشد
رباعی شمارهٔ ۱۱۸: ای صاحب رای کامل و بخت بلند
رباعی شمارهٔ ۱۱۹: کو آنکه به پرهیز و به توفیق و سداد
رباعی شمارهٔ ۱۲۰: دردی است مرا به دل دوایم بکنید
رباعی شمارهٔ ۱۲۱: دیدی که نسیم نوبهاری بوزید
رباعی شمارهٔ ۱۲۲: کس همچو من غریب بییار مباد
رباعی شمارهٔ ۱۲۳: دریاب که دل برفت و تن هم بنماند
رباعی شمارهٔ ۱۲۴: آن تن که حساب وصل میراند نماند
رباعی شمارهٔ ۱۲۵: هرچند که از خسان جهان سیر آمد
رباعی شمارهٔ ۱۲۶: جانان شد و دل به دست هجرانم داد
رباعی شمارهٔ ۱۲۷: تا عشق به پروانه درآموختهاند
رباعی شمارهٔ ۱۲۸: در راه تو گوشم از خبر باز افتاد
رباعی شمارهٔ ۱۲۹: هرکس که ز ارباب عبادت باشد
رباعی شمارهٔ ۱۳۰: لعلت چو شکوفه عقد پروین دارد
رباعی شمارهٔ ۱۳۱: در باغچهٔ عمر من غم پرورد
رباعی شمارهٔ ۱۳۲: چون درد تو بر دلم شبیخون آورد
رباعی شمارهٔ ۱۳۳: بخت ار به تو راه دادنم نتواند
رباعی شمارهٔ ۱۳۴: بخت ار به مراد با توام بنشاند
رباعی شمارهٔ ۱۳۵: روزی فلکم بخت بد ار باز آرد
رباعی شمارهٔ ۱۳۶: معشوقه ز لب آب حیات انگیزد
رباعی شمارهٔ ۱۳۷: زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود
رباعی شمارهٔ ۱۳۸: چون نامهٔ تو نزد من آمد شب بود
رباعی شمارهٔ ۱۳۹: خاقانی از آن کام که یارت ندهد
رباعی شمارهٔ ۱۴۰: امشب نه به کام روزگار است آن مرد
رباعی شمارهٔ ۱۴۱: در باغ شعیب و خضر و موسی نگرید
رباعی شمارهٔ ۱۴۲: گر بد دارد و گر نکو او داند
رباعی شمارهٔ ۱۴۳: گردی لبت از لبم به بوسی آزرد
رباعی شمارهٔ ۱۴۴: دندان من ار دوش لبت رنجان کرد
رباعی شمارهٔ ۱۴۵: رخسار تو را که ماه و گل بنده بود
رباعی شمارهٔ ۱۴۶: غم شحنهٔ عشق است و بلا انگیزد
رباعی شمارهٔ ۱۴۷: صد باره وجود را فرو ریختهاند
رباعی شمارهٔ ۱۴۸: آهو بودی پلنگ ب دساز مگرد
رباعی شمارهٔ ۱۴۹: ای کشته مرا لعل تو مانند بسد
رباعی شمارهٔ ۱۵۰: خاقانی امید بر تو بیشی نکند
رباعی شمارهٔ ۱۵۱: تا چشم رهی چشم تو را چشمک داد
رباعی شمارهٔ ۱۵۲: دری که شب افروزتر از اختر بود
رباعی شمارهٔ ۱۵۳: خاقانی را جور فلک یاد آید
رباعی شمارهٔ ۱۵۴: رخسارهٔ عاشقان مزعفر باید
رباعی شمارهٔ ۱۵۵: دلها همه در خدمت ابروی تو اند
رباعی شمارهٔ ۱۵۶: تا زخم مصیبت دل خاقانی آزرد
رباعی شمارهٔ ۱۵۷: چون زاغ سر زلف تو پرواز کند
رباعی شمارهٔ ۱۵۸: ای از دل دردناک خاقانی شاد
رباعی شمارهٔ ۱۵۹: ای بت علم سیه ز شب صبح ربود
رباعی شمارهٔ ۱۶۰: خاقانی هر شبت شبستان نرسد
رباعی شمارهٔ ۱۶۱: آن شب که دلم نزد تو مهمان باشد
رباعی شمارهٔ ۱۶۲: چون رایت حسن تو بر افلاک زنند
رباعی شمارهٔ ۱۶۳: خاقانی ازین خانه و خوان غدار
رباعی شمارهٔ ۱۶۴: چرخ استر توسن جل سبز اندر بر
رباعی شمارهٔ ۱۶۵: خاقانی را آنکه بود سلطان هنر
رباعی شمارهٔ ۱۶۶: خاقانی اگر یار نماید رخسار
رباعی شمارهٔ ۱۶۷: خاقانی را ذم کنی ای دمنهٔ عصر
رباعی شمارهٔ ۱۶۸: خاقانی ازین مختصران دست بدار
رباعی شمارهٔ ۱۶۹: ای داده تو را دست سپهر و دل دهر
رباعی شمارهٔ ۱۷۰: دانی ز چه یک نام حق آمد غفار
رباعی شمارهٔ ۱۷۱: دل کوفتهام چو تخمکان ز آتش قهر
رباعی شمارهٔ ۱۷۲: خاکی دل من به آتش آگنده مدار
رباعی شمارهٔ ۱۷۳: گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر
رباعی شمارهٔ ۱۷۴: ای چرخ مهم را ز سفر باز آور
رباعی شمارهٔ ۱۷۵: ای نام تو در شهر به خوبی مشهور
رباعی شمارهٔ ۱۷۶: هرکس که شود به مال دنیا فیروز
رباعی شمارهٔ ۱۷۷: دود تو برون شود ز روزن یک روز
رباعی شمارهٔ ۱۷۸: ای چشم تو فتنهٔ فلک را قلوز
رباعی شمارهٔ ۱۷۹: ای نیش به دل زین فلک سفله نواز
رباعی شمارهٔ ۱۸۰: ای زلف بتم به شب سیاهی ده باز
رباعی شمارهٔ ۱۸۱: ای ماه شب است پردهٔ وصل بساز
رباعی شمارهٔ ۱۸۲: دل سغبهٔ عشق توست با تن مستیز
رباعی شمارهٔ ۱۸۳: آن کعبهٔ دل گرفته رنگ است هنوز
رباعی شمارهٔ ۱۸۴: خاقانی رو چو سیر عریان وش باش
رباعی شمارهٔ ۱۸۵: در طبع بهیمه سار مردم خو باش
رباعی شمارهٔ ۱۸۶: ای گشته به نور معرفت ناظر خویش
رباعی شمارهٔ ۱۸۷: او رفت و دلم باز نیامد ز برش
رباعی شمارهٔ ۱۸۸: خود را مپسند دل پسند همه باش
رباعی شمارهٔ ۱۸۹: خاقانی اگر نه خس نهادی خوش باش
رباعی شمارهٔ ۱۹۰: ماند به بهشت آن رخ گندم گونش
رباعی شمارهٔ ۱۹۱: خاقانی اگرچه خاک توست ای مهوش
رباعی شمارهٔ ۱۹۲: خاقانی اسیر توست مازار و مکش
رباعی شمارهٔ ۱۹۳: ای گشته خجل ز آن رخ گلگون گل و شمع
رباعی شمارهٔ ۱۹۴: برداشت فلک به خون خاقانی تیغ
رباعی شمارهٔ ۱۹۵: از بخل کسی که میکند وعده دروغ
رباعی شمارهٔ ۱۹۶: خاقانی را طعنه مزن زهر آمیغ
رباعی شمارهٔ ۱۹۷: خاقانی را دلی است چون پیکر تیغ
رباعی شمارهٔ ۱۹۸: از صحبت همدمان این دور خلاف
رباعی شمارهٔ ۱۹۹: در عشق تو شد موی زبانم به گزاف
رباعی شمارهٔ ۲۰۰: نه خاک توام به آدمی کردهٔ عشق
رباعی شمارهٔ ۲۰۱: ای درد چو بیدرد ز حالم غافل
رباعی شمارهٔ ۲۰۲: زرین چکنم قدح گلین آر ای دل
رباعی شمارهٔ ۲۰۳: یارت نکند به مهر تمکین ای دل
رباعی شمارهٔ ۲۰۴: از آتش عشق آب دهانم همه سال
رباعی شمارهٔ ۲۰۵: بنمود بهار تازه رخسار ای دل
رباعی شمارهٔ ۲۰۶: ای بدر همال قدر خورشید جمال
رباعی شمارهٔ ۲۰۷: سوزی که در آسمان نگنجد دارم
رباعی شمارهٔ ۲۰۸: من میوهٔ خام سایه پرورد نیم
رباعی شمارهٔ ۲۰۹: احکام شریعت است چون شارع عام
رباعی شمارهٔ ۲۱۰: از کوی تو ای نگار زاری بردیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۱: کو زهر؟ که نام دوستکانیش نهم
رباعی شمارهٔ ۲۱۲: ز آن نوش کند زهره شراب سخنم
رباعی شمارهٔ ۲۱۳: در زان لب لعل نوش خوردت چینم
رباعی شمارهٔ ۲۱۴: ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام
رباعی شمارهٔ ۲۱۵: ما ژنده سلب شدیم در خز نخزیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۶: چون از چشم بتان فسون ساز کنم
رباعی شمارهٔ ۲۱۷: از عشق تو کشتهٔ شمشیر شوم
رباعی شمارهٔ ۲۱۸: در مدرسهها درس غلط فهمیدیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۹: اکنون که شب آمدبرود جانانم
رباعی شمارهٔ ۲۲۰: افغان که ز دل برای سوز آوردم
رباعی شمارهٔ ۲۲۱: خاقانی را ز آن رخ و زلفین به خم
رباعی شمارهٔ ۲۲۲: امروز که خورشید سمای سخنم
رباعی شمارهٔ ۲۲۳: آن ماه به کشتی در و من در خطرم
رباعی شمارهٔ ۲۲۴: آزار کنی و جور فرمائی هم
رباعی شمارهٔ ۲۲۵: تو گلبن و من بلبل عشق آرایم
رباعی شمارهٔ ۲۲۶: بر فرق من آتش تو فشانی و دلم
رباعی شمارهٔ ۲۲۷: مهر تو برون آستان اندازم
رباعی شمارهٔ ۲۲۸: سروی است سیاه چرده آن ماه تمام
رباعی شمارهٔ ۲۲۹: با آنکه به هیچ جرم رای آوردم
رباعی شمارهٔ ۲۳۰: من دست به شاخ مه مثالی زدهام
رباعی شمارهٔ ۲۳۱: در عشق شکسته بسته دانی چونم
رباعی شمارهٔ ۲۳۲: چون پای غم ار ز مجلست بیرونم
رباعی شمارهٔ ۲۳۳: بیآنکه بدی بجای آن مه کردم
رباعی شمارهٔ ۲۳۴: کشتند مرا کز تو پاکنده شوم
رباعی شمارهٔ ۲۳۵: دل دل طلبید از پی ره دلجویم
رباعی شمارهٔ ۲۳۶: خورشیدی و نیلوفر نازنده منم
رباعی شمارهٔ ۲۳۷: نونو غم آن راحت جان من دارم
رباعی شمارهٔ ۲۳۸: از حلقهٔ زلف تو سر افکندهترم
رباعی شمارهٔ ۲۳۹: چون سایه اگر باز به کنجی تازم
رباعی شمارهٔ ۲۴۰: غمخوار توام غمان من من دانم
رباعی شمارهٔ ۲۴۱: دیوانهٔ چنبری هلال تو منم
رباعی شمارهٔ ۲۴۲: در خواب شوم روی تو تصویر کنم
رباعی شمارهٔ ۲۴۳: دود افکن را بگو که بس نالانم
رباعی شمارهٔ ۲۴۴: ای کرده تن و جان مرا مسکن غم
رباعی شمارهٔ ۲۴۵: روز از پی هجر تو بفرسود دلم
رباعی شمارهٔ ۲۴۶: هر روز در آب دیدهاش مییابم
رباعی شمارهٔ ۲۴۷: گردون قفسی است سبز پرچشمه چو دام
رباعی شمارهٔ ۲۴۸: گر هیچ به بندگیت درخور باشم
رباعی شمارهٔ ۲۴۹: گفتی بروم، مرو به غم منشانم
رباعی شمارهٔ ۲۵۰: ای سلسلهٔ زلف تو یکسر جنبان
رباعی شمارهٔ ۲۵۱: تا بر هدف فلک زدم تیر سخن
رباعی شمارهٔ ۲۵۲: خاقانی را که هست سلطان سخن
رباعی شمارهٔ ۲۵۳: خاقانی اگر ز خود نهی گام برون
رباعی شمارهٔ ۲۵۴: بیداد براین تنگدل آخر بس کن
رباعی شمارهٔ ۲۵۵: بس کور دل است این فلک بیسر و بن
رباعی شمارهٔ ۲۵۶: خاقانی ازین چرخ سیه کاسهٔ دون
رباعی شمارهٔ ۲۵۷: ای دوست به ماتم چه نشینی چندین
رباعی شمارهٔ ۲۵۸: گاهی که کنی عهد و وفا با یاران
رباعی شمارهٔ ۲۵۹: ای دل چو فسردهای غمی پیدا کن
رباعی شمارهٔ ۲۶۰: دل خون شد و آتش زده دارم ز درون
رباعی شمارهٔ ۲۶۱: تا گشت سر کوی مغان منزل من
رباعی شمارهٔ ۲۶۲: در کوی تو خاطری ندیدم محزون
رباعی شمارهٔ ۲۶۳: شد باغ ز شمع گل رعنا روشن
رباعی شمارهٔ ۲۶۴: تا بشنودم کاهوی شیرافکن من
رباعی شمارهٔ ۲۶۵: تا رخت بیفکند به صحرا دل من
رباعی شمارهٔ ۲۶۶: خاقانی اگر توئی ز صافی نفسان
رباعی شمارهٔ ۲۶۷: ای روی تو محراب دل غمناکان
رباعی شمارهٔ ۲۶۸: خاقانی از اول که دمی داشت فزون
رباعی شمارهٔ ۲۶۹: مجلس ز می دو ساله گردد روشن
رباعی شمارهٔ ۲۷۰: ماها دلم از وصال پر نور بکن
رباعی شمارهٔ ۲۷۱: پیداست که سودای تو دارم ز نهان
رباعی شمارهٔ ۲۷۲: تیغ از تو و لبیک نهانی از من
رباعی شمارهٔ ۲۷۳: گر خاک ز من به اشک خون پالودن
رباعی شمارهٔ ۲۷۴: چون زندگی آفت است جانم گم کن
رباعی شمارهٔ ۲۷۵: خاقانی اگرچه دارد از درد نهان
رباعی شمارهٔ ۲۷۶: امروز به حالی است ز سودا دل من
رباعی شمارهٔ ۲۷۷: خاقانی را غم نو و درد کهن
رباعی شمارهٔ ۲۷۸: خاقانی اگر کسی جفا دارد خو
رباعی شمارهٔ ۲۷۹: خاقانی ازین کوچهٔ بیداد برو
رباعی شمارهٔ ۲۸۰: کو آن می دیرسال زودافکن تو
رباعی شمارهٔ ۲۸۱: خود را به سفر بیازمودم بیتو
رباعی شمارهٔ ۲۸۲: ای راحت سینه، سینه رنجور از تو
رباعی شمارهٔ ۲۸۳: ای شاه بتان، بتان چون من بندهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۲۸۴: کردم به قمار دل دو عالم به گرو
رباعی شمارهٔ ۲۸۵: ای چشم بد آمده میان من و تو
رباعی شمارهٔ ۲۸۶: دل هرچه کند عشق فزون آید از او
رباعی شمارهٔ ۲۸۷: تب کرد اثر در رخ و در غبغب تو
رباعی شمارهٔ ۲۸۸: کو عمر؟ که داد عیش بستانم از او
رباعی شمارهٔ ۲۸۹: صد ساله ره است از طلب من تا تو
رباعی شمارهٔ ۲۹۰: هر روز بود تو را جفایی نو نو
رباعی شمارهٔ ۲۹۱: چشمم به گل است و مرغ دستان زن تو
رباعی شمارهٔ ۲۹۲: گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
رباعی شمارهٔ ۲۹۳: صبح است شراب صبح پرتو در ده
رباعی شمارهٔ ۲۹۴: خاقانی عمر گم شد، آوازش ده
رباعی شمارهٔ ۲۹۵: خاقانی را خون دل رز در ده
رباعی شمارهٔ ۲۹۶: ای کرده ز نور رای تو دریوزه
رباعی شمارهٔ ۲۹۷: خاقانی و روی دل به دیوار سیاه
رباعی شمارهٔ ۲۹۸: خواهی که شود دل تو چون آئینه
رباعی شمارهٔ ۲۹۹: خاقانی را بیقلم کاتب شاه
رباعی شمارهٔ ۳۰۰: یاران جهان را همه از که تا مه
رباعی شمارهٔ ۳۰۱: دیدم به ره آن مه خود و عید سپاه
رباعی شمارهٔ ۳۰۲: در تیرگی حال من روشن به
رباعی شمارهٔ ۳۰۳: ای از پری و ماه نکوتر صد ره
رباعی شمارهٔ ۳۰۴: دی صبح دمان چو رفت سیاره به راه
رباعی شمارهٔ ۳۰۵: گفتم پس از آن روز وصال ای دلخواه
رباعی شمارهٔ ۳۰۶: تا زلف تو بر بست به رخ پیرایه
رباعی شمارهٔ ۳۰۷: ای گشته دلم در غم تو صد پاره
رباعی شمارهٔ ۳۰۸: ای با تو مرا دوستی سی روزه
رباعی شمارهٔ ۳۰۹: تا آتش عشق را برافروختهای
رباعی شمارهٔ ۳۱۰: خاقانی اگر به آرزو داری رای
رباعی شمارهٔ ۳۱۱: چون مرغ دلت پرید ناگه تو کهای؟
رباعی شمارهٔ ۳۱۲: بر سر کنم از عشق تو خاک همه کوی
رباعی شمارهٔ ۳۱۳: خاقانی اگر در کف همت گروی
رباعی شمارهٔ ۳۱۴: یک نیمه ز عمر شد به هر تیماری
رباعی شمارهٔ ۳۱۵: نفسم جنب غرامت است ای دلجوی
رباعی شمارهٔ ۳۱۶: ای یافته از فضل خدا تمکینی
رباعی شمارهٔ ۳۱۷: خاک ار ز رخت نور برد گه گاهی
رباعی شمارهٔ ۳۱۸: از کبر مدار در دل خود هوسی
رباعی شمارهٔ ۳۱۹: خاقانی اگر پند حکیمان خواندی
رباعی شمارهٔ ۳۲۰: چون مجلس عیش سازی استاد علی
رباعی شمارهٔ ۳۲۱: تا بود جوانی آتش جان افزای
رباعی شمارهٔ ۳۲۲: خاقانی اگر بسیج رفتن داری
رباعی شمارهٔ ۳۲۳: ترسا صنمی کز پی هر غمخواری
رباعی شمارهٔ ۳۲۴: عمرم همه ناکام شد از بیکاری
رباعی شمارهٔ ۳۲۵: تا کی به هوس چون سگ تازی تازی
رباعی شمارهٔ ۳۲۶: آن سنگدلی و سیم دندان که بدی
رباعی شمارهٔ ۳۲۷: خاقانی را طعنه زنی هرگاهی
رباعی شمارهٔ ۳۲۸: گر یک دو نفس بدزدم اندر ماهی
رباعی شمارهٔ ۳۲۹: از بلبل گل پرست خوش سازتری
رباعی شمارهٔ ۳۳۰: من بودم و آن نگار روحانی روی
رباعی شمارهٔ ۳۳۱: از گردون بر نتابم این بیآبی
رباعی شمارهٔ ۳۳۲: از عشق صلیب موی رومی رویی
رباعی شمارهٔ ۳۳۳: خاقانی اگر شیوهٔ عشق آغازی
رباعی شمارهٔ ۳۳۴: تیمار جهان غصه خوری ارزد؟ نی
رباعی شمارهٔ ۳۳۵: گر کشتنیم چنان کش از بهر خدای
رباعی شمارهٔ ۳۳۶: هر نیمه شبم تبم مرتب بینی
رباعی شمارهٔ ۳۳۷: بیدل نیمی گر به رخت بنگرمی
رباعی شمارهٔ ۳۳۸: سیمرغ وصالی ای بت عالی رای
رباعی شمارهٔ ۳۳۹: خاک شومی گرنه چنین خون خوریی
رباعی شمارهٔ ۳۴۰: خاقانی را همیشه بیغاره زنی
رباعی شمارهٔ ۳۴۱: امروز به خشک جان تو مهمان منی
رباعی شمارهٔ ۳۴۲: از شهر تو رفت خواهم ای شهرآرای
رباعی شمارهٔ ۳۴۳: روزی که سر زلف چو چوگان داری
رباعی شمارهٔ ۳۴۴: شبهای سده زلف مغانفش داری
رباعی شمارهٔ ۳۴۵: ای زلف بتم عقرب مه جولانی
رباعی شمارهٔ ۳۴۶: راهی که در او خنگ فلک لنگ شدی
رباعی شمارهٔ ۳۴۷: خاقانی اگر سر زدهٔ یار آیی
رباعی شمارهٔ ۳۴۸: در مجلس باده گر مرا یاد کنی
رباعی شمارهٔ ۳۴۹: سلطانی و طغرای تو نیکو رویی
رباعی شمارهٔ ۳۵۰: گر من نه به دل داغ برافکندهامی
رباعی شمارهٔ ۳۵۱: دود تو برون شود ز روزن روزی