قطعات
نوشته خاقانی در دیوان اشعار خاقانی
قطعات
شمارهٔ ۱: مرا شاه بالایِ خواجه نشانده است
شمارهٔ ۲: نظام دولت بهرامیان رشید الدین
شمارهٔ ۳ - در شکایت و حکمت: همه کارم ز دور آسمانی
شمارهٔ ۴ - در شکر: من که خاقانیم به منت شاه
شمارهٔ ۵ - در حکمت و پند: خاقانیا به جاه مشو غره غمروار
شمارهٔ ۶: کبوتر حرم آمد ز کعبهٔ سعدا
شمارهٔ ۷: ای در برگزیده که غواص کردهای
شمارهٔ ۸ - در مدح: ضمانش کرد به صد سال عمر و مهر نهاد
شمارهٔ ۹: خواجه یک هفته اضطرابی داشت
شمارهٔ ۱۰ - در نصیحت و پند: بترس از بدِ خلق خاقانیا
شمارهٔ ۱۱: خاقانی ار به باره کشد دست بدتر است
شمارهٔ ۱۲ - در حسب حال خود: من که خاقانیَم آزاددلم
شمارهٔ ۱۳: شروان به باغ خلد برین ماند از نعیم
شمارهٔ ۱۴: من به ری عزم خراسان داشتم
شمارهٔ ۱۵: گفتی از شاهان تو را دل فارغ است
شمارهٔ ۱۶: ما غم کس نخوردهایم مگر
شمارهٔ ۱۷: نظاره کنان به روی خوبت
شمارهٔ ۱۸: چون شاه بازگشت ز ابخاز روز عید
شمارهٔ ۱۹: ای در آبدار توانی ز پیچ و خم
شمارهٔ ۲۰ - در مدح منوچهر شروان شاه برای بستن سد باقلانی: قطب سپهر رفعت یعنی رکاب شاه
شمارهٔ ۲۱: بشنو ای پیر پند خاقانی
شمارهٔ ۲۲ - در هجو شهر زوری: سیزده جنس نهاده است نبی
شمارهٔ ۲۳: چون ز یاران رفته یاد آرم
شمارهٔ ۲۴: خوش سواری است عمر خاقانی
شمارهٔ ۲۵: زندگانی چو مال میراث است
شمارهٔ ۲۶ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود: کو آنکه نقد او به ترازوی هفت چرخ
شمارهٔ ۲۷: دروغ است آنکه گوید این که در سنگ
شمارهٔ ۲۸ - در مدح جمال الانام حسام الدین: دوش آن زمان که چشمهٔ زراب آسمان
شمارهٔ ۲۹ - در بیان دوستی و دشمنی خلق: دوست دشمن گشت و دشمن دوست شد خاقانیا
شمارهٔ ۳۰ - در مدح جلال الدین الخزاری: گفتم ای دل بهر دربان جلال
شمارهٔ ۳۱ - در نکوهش حسودان: خاقانیا ز دلسبکی سرگران مباش
شمارهٔ ۳۲: خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک
شمارهٔ ۳۳: نه همت من به پایه راضی است
شمارهٔ ۳۴ - در هجو خواجه اسعد: خواجه اسعد چو می خورد پیوست
شمارهٔ ۳۵: گیرم که دل درست ما نیست
شمارهٔ ۳۶: حوری از کوفه به کوری ز عجم
شمارهٔ ۳۷: چار چیز است خوش آمد دل خاقانی را
شمارهٔ ۳۸: دوستکانی داد شاهم جام دریا شکل و من
شمارهٔ ۳۹: به خدائی که در ره عدلش
شمارهٔ ۴۰: زین اشارت که کرد خاقانی
شمارهٔ ۴۱ - در ذم بیهنران: گر نشستی ورای خاقانی
شمارهٔ ۴۲: ای عماد الدین ای صدر زمان
شمارهٔ ۴۳ - در مدح نظام الملک قوام الدین: ایا نظام ممالک قوام روی زمین
شمارهٔ ۴۴ - در ذم غرور به مال: مشو خاقانیا مغرور دولت
شمارهٔ ۴۵: گرچه خاقانی از اصحاب فروتر بنشست
شمارهٔ ۴۶ - در عزلت: شاکرم از عزلتی که فاقه و فقر است
شمارهٔ ۴۷ - در موعظه و نصیحت: هم چنین فرد باش خاقانی
شمارهٔ ۴۸: من آن خاقانی دریا ضمیرم
شمارهٔ ۴۹: قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دان
شمارهٔ ۵۰ - در حکمت: ای فتی فتوی غدرت ندهم
شمارهٔ ۵۱ - در مدح صفوة الدین مادر اخستان: ای شاه بانوی ایران به هفت جد
شمارهٔ ۵۲: تا به غربت فتاد خاقانی
شمارهٔ ۵۳: دارِ عزلت گزید خاقانی
شمارهٔ ۵۴: زیان تو در سود دانستن است
شمارهٔ ۵۵: مرغکی را وقت کشتن میدوانید ابلهی
شمارهٔ ۵۶ - در مدح جمال الدین موصلی وزیر: خاقانی بلند سخن در جهان منم
شمارهٔ ۵۷ - در مرثیهٔ منوچهر شروان شاه: آب حیوان مجوی خاقانی
شمارهٔ ۵۸ - در حماسه: من که خاقانیم عزیز حقم
شمارهٔ ۵۹ - در وصول ده شتر از امیر الحاج: میر چون هفت بیت من خوانده است
شمارهٔ ۶۰: به ماه چارده میماند آن بت
شمارهٔ ۶۱ - در علم و جهل: نسبت از علم گیر خاقانی
شمارهٔ ۶۲: مرد مسافر حدیث خانه کو گوید
شمارهٔ ۶۳: هر سال اگر غلام خاقان
شمارهٔ ۶۴ - فیلسوف اجل افضل الدین ساوی این قطعه را در آنوقت که خاقانی به رسالت سلطان ارسلان رفته بود بدو فرستاد: کسی که از پس احمد روا بود مرسل
شمارهٔ ۶۵: گنج دانش توراست خاقانی
شمارهٔ ۶۶: شکر انعام پادشا گفتن
شمارهٔ ۶۷: وبالت نه از سر نهفتن درست
شمارهٔ ۶۸ - در طلب جایزه: صاحبا نو به نو تحیت من
شمارهٔ ۶۹ - در مدح نظام الملک قوام الدین: کسرای عهد بین که در ایوان نو نشست
شمارهٔ ۷۰ - در نکوهش مقلدان: خاقانی آن کسان که طریق تو میروند
شمارهٔ ۷۱ - در توصیف قصر صفوة الدین بانوی منوچهر شروان شاه: حبذا قصر شمسهٔ ملکات
شمارهٔ ۷۲: خاقانیا قبول و رد از کردگار دان
شمارهٔ ۷۳: خاقانیا چو آب رخت رفت در سال
شمارهٔ ۷۴ - در مدح پهلوان جهان: سلام من که رساند به پهلوان جهان
شمارهٔ ۷۵ - در صفت میر گشتاسب مطرب: نظیر سعد اکبر میرگشتاسب
شمارهٔ ۷۶ - در مدح شروان شاه: شاها معظّما ملکُالشّرق خسروا
شمارهٔ ۷۷ - در استغناء طبع خویش: نه معن زائده دانم نه حاتم طائی
شمارهٔ ۷۸: خطی مجهول دیدم در مدینه
شمارهٔ ۷۹ - در نصیحت: خاقانیا به دولت ایام دل منه
شمارهٔ ۸۰: خاقانی از حدیث زمانه زبان ببست
شمارهٔ ۸۱: ده دهی باشد زر سخنم گرچه مرا
شمارهٔ ۸۲ - در شکر باری تعالی: ای همه نیستها به صنع تو هست
شمارهٔ ۸۳: مهتر قالیان و نور مرند
شمارهٔ ۸۴: من که خاقانیم ز هر دو جهان
شمارهٔ ۸۵: دوستی داشتم به ری که به حسن
شمارهٔ ۸۶ - در بحث با معطل: دی جدل با معطلی کردم
شمارهٔ ۸۷ - در رثاء پسر خود رشید الدین و وفات دختر: دریغ میوهٔ عمرم رشید کز سر پای
شمارهٔ ۸۸ - در مدح شروان شاه: هان ای زمانه دولت شاه اخستان نگر
شمارهٔ ۸۹: امن جستی مجوی خاقانی
شمارهٔ ۹۰ - در شکر: خاقانیا جوانی و امن و کفاف هست
شمارهٔ ۹۱ - در رثاء دختر خویش: پیش بین دختر نو آمد من
شمارهٔ ۹۲ - در بارهٔ فوت دختر خود: سرفکنده شدم چو دختر زاد
شمارهٔ ۹۳: چو خاک سیه را دهی آب روشن
شمارهٔ ۹۴: از پی شهوتی چه کاهی عمر
شمارهٔ ۹۵: شب که مثال مه ذیالحجه دید
شمارهٔ ۹۶: مرا اگر تو ندانی عطاردم داند
شمارهٔ ۹۷ - در مدح رکن الدین محمدبن عبد الرحمن طغان یزک: میر کشور گشای رکن الدین
شمارهٔ ۹۸: مرد باید که چون هنر ورزد
شمارهٔ ۹۹: از زمانه منال خاقانی
شمارهٔ ۱۰۰: رای اقضی القضاة اگر خواهد
شمارهٔ ۱۰۱ - در مدح قاضی عمربن عبدالعزیز: اقضیالقضاة عمر عبد العزیز راست
شمارهٔ ۱۰۲: من که خاقانیم حساب جهان
شمارهٔ ۱۰۳ - این قطعه را در واقعهٔ حبس خویش گفته: بهشت صدرا تا دولت تو در دربست
شمارهٔ ۱۰۴ - در دعای مادر: مادرم کرد وقت نزع، دعا
شمارهٔ ۱۰۵ - در حماسه: چون زمان، عهد سنائی درنوشت
شمارهٔ ۱۰۶ - در بارهٔ رشید الدین وطواط: نیک بد رائی با خلق جهان
شمارهٔ ۱۰۷ - در مرثیه: از افق ملکت ار ستاره فرو شد
شمارهٔ ۱۰۸ - در مدح مجاهد الدین نظام: مدار ملک جهان بر مجاهد الدین است
شمارهٔ ۱۰۹: دل در طلبت چو بند گردد
شمارهٔ ۱۱۰: زندگی خفتگی است خاقانی
شمارهٔ ۱۱۱: خاقانی اگرچه راستپیوندی
شمارهٔ ۱۱۲: سپید کار سیه دل سپهر سبز نمای
شمارهٔ ۱۱۳: مبر ای خواجه آب خاقانی
شمارهٔ ۱۱۴: خاقانی را مپرس کز غم
شمارهٔ ۱۱۵ - در مدح مجد الدین افتخار الاسلام: با آینهٔ ضمیر مخدوم
شمارهٔ ۱۱۶: سر سخنان نغز خاقانی
شمارهٔ ۱۱۷: دلت خاقانیا زخم فلک راست
شمارهٔ ۱۱۸ - در مدح منوچهر شروان شاه و شکایت اخستان شاه: در عجم کیست کو چو طفل عرب
شمارهٔ ۱۱۹ - در مرثیهٔ امام محمد یحیی: خاقانیا به سوک خراسان سیاه پوش
شمارهٔ ۱۲۰: جفاست از تو جواب سؤال خاقانی
شمارهٔ ۱۲۱ - در هنگام زیارت مدینهٔ منوره گفته و در آن خاک نهفته است: ای شفیع صد هزار امت چو خاقانی به حشر
شمارهٔ ۱۲۲: تو مار صورتی و همیشه شکرخوری
شمارهٔ ۱۲۳: شکست این دلم نادرست اعتقادی
شمارهٔ ۱۲۴ - در مدح اقضی القضاة عز الدین بوعمران: امام ملت چارم که آسمان ششم
شمارهٔ ۱۲۵ - در استغنای طبع: شاخ دولت به نزد خاقانی
شمارهٔ ۱۲۶: خاقانیا به بغداد اهل وفا چه جوئی
شمارهٔ ۱۲۷ - در مرثیهٔ امیر رشید الدین اسد شروانی: آه و دردا که شبیخون اجل
شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح خاقان اعظم منوچهر شروان شاه: ولینعمتم کیست خاقان اعظم
شمارهٔ ۱۲۹ - در نکوهش زن: زخم بر دل رسید خاقانی
شمارهٔ ۱۳۰: تا تو ناز فروتران نکشی
شمارهٔ ۱۳۱: فتنه تا اندکی بود صعب است
شمارهٔ ۱۳۲ - در مرثیه امام ناصر الدین ابراهیم باکوئی: از مرگ براهیم که علامهٔ دین بود
شمارهٔ ۱۳۳: سپهر مکارم صفی کز صفاتش
شمارهٔ ۱۳۴: وفا جستن از خلق خاقانیا بس
شمارهٔ ۱۳۵: نیت من نکوست در حق دوست
شمارهٔ ۱۳۶ - در مدح خاموشی: خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست
شمارهٔ ۱۳۷: پیشوای علما جامهٔ من
شمارهٔ ۱۳۸ - در مرثیهٔ عز الدین بوعمران: جهان را آه آه از دل برآمد
شمارهٔ ۱۳۹: چه شد که بادیه بربود رنگ خاقانی
شمارهٔ ۱۴۰ - در مرثیهٔ امام ابو عمر و اسعد: خبر برآمد کان آفتاب شرع فرو شد
شمارهٔ ۱۴۱: گر به شروانم اهل دل میماند
شمارهٔ ۱۴۲: ای روح صفات اهرمن بند
شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح مظفر الدین قزل ارسلان ایلدگز: ای تاجدار خسرو مغرب که شاه چرخ
شمارهٔ ۱۴۴: خدای داند معنی میان نطفه نهادن
شمارهٔ ۱۴۵: هرکه را غره کرد دولت نیز
شمارهٔ ۱۴۶ - در توصیف قلم و دوات خود: دوات من ز برون جدول و درون دریاست
شمارهٔ ۱۴۷: منصب تدریس خون گوید از آنک
شمارهٔ ۱۴۸ - ایضا در مرثیهٔ امام محمد یحیی و خفه شدن او به دست غزان: های خاقانی تو را جای شکر ریز است و شکر
شمارهٔ ۱۴۹ - در مرثیهٔ خواجه ناصر الدین ابراهیم عارف گنجهای: خاقانیا عروس صفا را به دست فقر
شمارهٔ ۱۵۰: اندرین هفت هشت نه صدیق
شمارهٔ ۱۵۱ - در هجو شهر زوری: شهر زوری گدا بود خاصه
شمارهٔ ۱۵۲ - در تقاضای ده شتر از امیر الحاج: ای که هر دم ز تبت خلقت
شمارهٔ ۱۵۳: همه عیباند زنان و آن همه را
شمارهٔ ۱۵۴: همه هم شهریان خاقانی
شمارهٔ ۱۵۵: میسزد قبلهٔ خاقانی از آن
شمارهٔ ۱۵۶: خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
شمارهٔ ۱۵۷: شب نباشد که آه خاقانی
شمارهٔ ۱۵۸: تا به ارمن رسیدهام بر من
شمارهٔ ۱۵۹: هر که در قوم بردگ است امامش خوانند
شمارهٔ ۱۶۰: چون گشایند اهل همت دست خود
شمارهٔ ۱۶۱: دولت نو است و کار نو و کارکن نو است
شمارهٔ ۱۶۲ - در موعظه: از بدان نیک ترس خاقانی
شمارهٔ ۱۶۳: چون به حد کوفه باز آیند حاج از بادیه
شمارهٔ ۱۶۴: خاقانی اگرچه نیک اهلی
شمارهٔ ۱۶۵: تارمویم به من نمود سپید
شمارهٔ ۱۶۶: رشتهٔ کژ داشتی در سر مگر خاقانیا
شمارهٔ ۱۶۷: جوی دل رفته دار خاقانی
شمارهٔ ۱۶۸: یار مردم مار و کژدم دان کنون خاقانیا
شمارهٔ ۱۶۹: دور کمال پانصد هجرت شناس و بس
شمارهٔ ۱۷۰: بر اهل کرم لرز خاقانیا
شمارهٔ ۱۷۱ - در مرثیهٔ وحید الدین عم خود: خاک بر سر پاش خاقانی و در خون خسب از آنک
شمارهٔ ۱۷۲ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود: رفت آنکه فیلسوف جهان بود و بر جهان
شمارهٔ ۱۷۳: ز رهنمون بدی نیک ترس خاقانی
شمارهٔ ۱۷۴: دست بر پای آز نه یک چند
شمارهٔ ۱۷۵: ای شاه دو معنی را نامد به تو خاقانی
شمارهٔ ۱۷۶: ای امیر امرای سخن و شاه سخا
شمارهٔ ۱۷۷: فضل درد سر است خاقانی
شمارهٔ ۱۷۸ - در رثاء فرزند: وقت مردن رشید را گفتم
شمارهٔ ۱۷۹: دور دور بدی است خاقانی
شمارهٔ ۱۸۰: چون امیدم بریده نیست ز تو
شمارهٔ ۱۸۱ - در جواب هجوی که در بارهٔ او گفته بودند: شنودهای دم خاقانی از مدیح کسان
شمارهٔ ۱۸۲: که گفت آنکه خاقانی سحرپیشه
شمارهٔ ۱۸۳: آسمان داند که گاه نظم و نثر
شمارهٔ ۱۸۴: خاقانیا ز عارضهٔ درد دل منال
شمارهٔ ۱۸۵: روزی میان بادیه بر لشکر عجم
شمارهٔ ۱۸۶ - بالبدیهه در مدح ابوالهیجا خاقان اکبر منوچهر بن فریدون شروان شاه: سلاطین نژادا خلیفه پناها
شمارهٔ ۱۸۷ - در تولد دختر خود: یکی دو زایند آبستنان مادر طبع
شمارهٔ ۱۸۸: خاقانیا به تقویت دوست دل مبند
شمارهٔ ۱۸۹ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود: چون من خطر زدم به فراق از پی وحید
شمارهٔ ۱۹۰ - در مرثیهٔ صدر الدین: جهان پیمانه را ماند به عینه
شمارهٔ ۱۹۱: نیست در ایام چیزی از وفا نایافتتر
شمارهٔ ۱۹۲: علوی دوست باش خاقانی
شمارهٔ ۱۹۳: عذر داری بنال خاقانی
شمارهٔ ۱۹۴ - در حق مادر خویش: ای ریزهٔ روزی تو بوده
شمارهٔ ۱۹۵: خلیفه گوید خاقانیا دبیری کن
شمارهٔ ۱۹۶: گر کهان مه شدند خاقانی
شمارهٔ ۱۹۷: با در و دشت ساز خاقانی
شمارهٔ ۱۹۸: هر که خر در خلاب شهوت راند
شمارهٔ ۱۹۹: مهترا بلبل انسی پس از این
شمارهٔ ۲۰۰: عیسی دورانم و این کور شد دجال من
شمارهٔ ۲۰۱ - در مذمت کیمیاگری و صنعت اکسیر: علم دین کیمیاست خاقانی
شمارهٔ ۲۰۲ - در تحسر مرگ رشید فرزند خود: ای خواجه حساب عمر برگیر
شمارهٔ ۲۰۳: من خدمت تو کردم و تو حق شناس نه
شمارهٔ ۲۰۴: منه غرامت خاقانیا نهاد فلک را
شمارهٔ ۲۰۵ - در رثاء جمال الدین ابوجعفر محمدبن علی بن منصور اصفهانی وزیر قطب الدین صاحب موصل: جمال صفاهان نظام دوم
شمارهٔ ۲۰۶: هر کجا از خجندیان صدری است
شمارهٔ ۲۰۷ - در مرثیهٔ وحید الدین پسر عم خود: جان عطارد از تپش خاطر وحید
شمارهٔ ۲۰۸: ریت حق ببر معتزلی
شمارهٔ ۲۰۹: زین خام قلتبان پدری دارم
شمارهٔ ۲۱۰ - در مرثیهٔ اهل بیت خود: دل درد زده است از غم زنهار نگه دارش
شمارهٔ ۲۱۱: هر کو در نقص دید در خود
شمارهٔ ۲۱۲: جدلی فلسفی است خاقانی
شمارهٔ ۲۱۳ - خاقانی این قطعه را به جواب فیلسوف فرستاد: گنج فضائل افضل ساوی شناس و بس
شمارهٔ ۲۱۴: ای خداوند بنده خاقانی
شمارهٔ ۲۱۵: سفرهای و بر او چو سفرهٔ گل
شمارهٔ ۲۱۶: من که خاقانیم نموداری
شمارهٔ ۲۱۷: خاقانیا به سائل اگر یک درم دهی
شمارهٔ ۲۱۸: به خدائی که کرد گردون را
شمارهٔ ۲۱۹: چشم بر کار دوست دار چنان
شمارهٔ ۲۲۰: روز عمر آمد به پیشین ای دریغ
شمارهٔ ۲۲۱: تا به خط شط ارجیش درنگ است مرا
شمارهٔ ۲۲۲: صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف
شمارهٔ ۲۲۳: باز به میدان ما فوج بلا بسته صف
شمارهٔ ۲۲۴ - در هجو رشید الدین وطواط: این گربه چشمک این سگک غوری غرک
شمارهٔ ۲۲۵ - در شکر عطای جاریه که پادشاه وقت به او کرده است: خسروا خاقانی عذرا سخن هندوی توست
شمارهٔ ۲۲۶: همه درگاه خسروان دریاست
شمارهٔ ۲۲۷: گه خرمی از غفلت و گه غمگنی از عقل
شمارهٔ ۲۲۸ - این قطعه را ارتجالا ساخته و به دار الخلافهٔ بغداد فرستاده است: چو آسمان ورق عهد مقتفی بنوشت
شمارهٔ ۲۲۹: مال کم راحت است و افزون رنج
شمارهٔ ۲۳۰ - در هجو: ای شده ... چپ سلطان
شمارهٔ ۲۳۱ - در مدح تاج الدین: دو گهر دان پیمبری و کرم
شمارهٔ ۲۳۲ - این قطعه را در جواب قصیدهٔ رشید وطواط گفته است: ز گفتهٔ تو بجوشید طبع خاقانی
شمارهٔ ۲۳۳: امشب من و اوحد و مید
شمارهٔ ۲۳۴: بیش بیش است فضل خاقانی
شمارهٔ ۲۳۵: در چنین علت ای طبیب مرا
شمارهٔ ۲۳۶ - در شکر ایادی شمس الدین رئیس: من که خاقانیم جفای وطن
شمارهٔ ۲۳۷: خاقانیا به کعبه قسم یاد کن که من
شمارهٔ ۲۳۸: غصهٔ دل گفت خاقانی که از ابناء جنس
شمارهٔ ۲۳۹: هر خشک و تر که داشتم از غم بسوختم
شمارهٔ ۲۴۰: به مجلس کو نزیل جود خویش است
شمارهٔ ۲۴۱ - در مدح اقضیالقضاة علی و آمدن به عیادت خاقانی: بخ بخ ار فاروق ثانی را کنم مدحت به جان
شمارهٔ ۲۴۲: آرزو بود نعمتم لیکن
شمارهٔ ۲۴۳ - در مرثیهٔ رشید الدین فرزند خود: پسر داشتم چون بلند آفتابی
شمارهٔ ۲۴۴: از عزیزان سال دل کردم
شمارهٔ ۲۴۵ - در مرثیهٔ جمال الدین اصفهانی وزیر صاحب موصل و وحید الدین عموی خود: جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم
شمارهٔ ۲۴۶: آه به من میرسد ز سختی و رنج
شمارهٔ ۲۴۷ - در مرثیهٔ عمدة الدین محمد بن اسعد از ائمهٔ شافعیه: در دهر سیه سپیدم افکند
شمارهٔ ۲۴۸ - در مرثیهٔ عمدة الدین: فرزند بمرد و مقتدا هم
شمارهٔ ۲۴۹: برد بیرون مرا ز ظلمت شک
شمارهٔ ۲۵۰: دلی داشتم وقتی، اکنون ندارم
شمارهٔ ۲۵۱: غم عمری که شد چرا نخورم
شمارهٔ ۲۵۲ - در شکر ایادی و انعام رئیس شمس الدین والی ارجیش: رفیقا شناسی که من ز اهل شروان
شمارهٔ ۲۵۳: نه سیل است طوفان نوح است ویحک
شمارهٔ ۲۵۴: فلک خاک در میر است و من هم
شمارهٔ ۲۵۵ - در طیبت: من این دو لفظ مثل سازم از کلام عوام
شمارهٔ ۲۵۶ - در مرثیهٔ عماد الدین: با دلم چشم از نهان میگفت کز مرگ عماد
شمارهٔ ۲۵۷: منم که یک رگ جانم هزار بازوی خون راند
شمارهٔ ۲۵۸: چون جاه پدید آرد دشمن که بد اندیشد
شمارهٔ ۲۵۹: خواجه بد گویدم معاذ الله
شمارهٔ ۲۶۰: من که خاقانیم به هیچ بدی
شمارهٔ ۲۶۱ - در مرثیهٔ اهل بیت خود: بر درد دل دوا چه بود تا من آن کنم
شمارهٔ ۲۶۲: هست او سیاه چرده و من هم سپید سر
شمارهٔ ۲۶۳: آنچه افتاد چند بار مرا
شمارهٔ ۲۶۴: به خدائی که در خدائی او
شمارهٔ ۲۶۵: منکوب طبعم آوخ و منکوس طالعم
شمارهٔ ۲۶۶ - در شکر انعام رئیس شمس الدین: دی فرد و خفته بخت سوی ارمن آمدم
شمارهٔ ۲۶۷: خاقانیا نجات مخواه و شفا مبین
شمارهٔ ۲۶۸ - در هجو رشید وطواط: این غر غرچه جغد دمن است
شمارهٔ ۲۶۹: چشم خونین همه شب قامت شب پیمایم
شمارهٔ ۲۷۰: خواجه بر من در نیک دربست
شمارهٔ ۲۷۱: کو نزل عاشقان که به منزل رسیدهایم
شمارهٔ ۲۷۲: ز کام نهنگان برون آمدیم
شمارهٔ ۲۷۳: وقت آن است کز این دار فنا درگذریم
شمارهٔ ۲۷۴: در دو عالم کار ما داریم کز غم فارغیم
شمارهٔ ۲۷۵: ما حضرت عشق را ندیمیم
شمارهٔ ۲۷۶ - در موعظه: هر که را من به مهر خواندم دوست
شمارهٔ ۲۷۷: بر اصفهان گذشتن من بود یک زمان
شمارهٔ ۲۷۸ - در مدح عز الدین ابو عمران: دبیران را منم استاد و میران را منم قدوه
شمارهٔ ۲۷۹: یک روز بپرسید منوچهر ز سالار
شمارهٔ ۲۸۰: ز آل غانم اگرچه نفعی نیست
شمارهٔ ۲۸۱: از کمال توست خاقانی نه از نقصان که دهر
شمارهٔ ۲۸۲: منم سرآمد دوران که طبع من داند
شمارهٔ ۲۸۳: یارب ز حال محنت خاقانی آگهی
شمارهٔ ۲۸۴: خیره کشا، بد کنشا، ظالما!
شمارهٔ ۲۸۵: تا ز شروان دورم اعدا راست آسایش چنانک
شمارهٔ ۲۸۶: شب رحیل چو کردم وداع شروان را
شمارهٔ ۲۸۷: منم که همچو کمان دستمال ترکانم
شمارهٔ ۲۸۸: کمین گشادن دهر و کمان کشیدن چرخ
شمارهٔ ۲۸۹ - در هجو: قسم تو ریاست از ریاست
شمارهٔ ۲۹۰ - در هجو رشید وطواط: خواجه موشی است زیر بر به کمین
شمارهٔ ۲۹۱ - در تعریض بر پندار رازی: زین کلک من که سحر طرازی است راستین
شمارهٔ ۲۹۲: لوریی گفت مرا در عرفات
شمارهٔ ۲۹۳: به نسبت از تو پیمبر بنازد ای سید
شمارهٔ ۲۹۴ - بالبدیهه در صفت خربزه: خوان خسرو فلک مثال و در او
شمارهٔ ۲۹۵: ای پور ز خاقانی اگر پند پذیری
شمارهٔ ۲۹۶: خواجه بر استر رومی خر مصری میدید
شمارهٔ ۲۹۷: زری که نقد جوانی است گم شد از کف عمر
شمارهٔ ۲۹۸ - در مرثیهٔ فلکی شروانی: عطسهٔ سحر حلال من فلکی بود
شمارهٔ ۲۹۹: آبم ببرد بخت، بس ای خفته بخت بخ
شمارهٔ ۳۰۰: من که خاقانیم این مایه صفا یافتهام
شمارهٔ ۳۰۱ - در حسرت عمر گذشته: گنج عمری داشتی خاقانیا
شمارهٔ ۳۰۲: دبیر ما به صفت روبه است گوا دم او
شمارهٔ ۳۰۳ - در هجو رشید وطواط: ای بلخیک سقط چه فرستی به شهر ما
شمارهٔ ۳۰۴: دیده از کار جهان دربسته به
شمارهٔ ۳۰۵ - خاقانی برای دوستی اسب و این شعر را فرستاد: زهی عقد فرهنگیان را میانه
شمارهٔ ۳۰۶: راز دارم مرا ز دست مده
شمارهٔ ۳۰۷: بر در خواجه از تظلم خلق
شمارهٔ ۳۰۸: زهر است مرا غذای هر روزه
شمارهٔ ۳۰۹: هرچه امن و فراغت است و کفاف
شمارهٔ ۳۱۰: ای چرخ لاجوردی بس بوالعجب نمائی
شمارهٔ ۳۱۱: تو همه کاخ طرب سازی و خاقانی را
شمارهٔ ۳۱۲: پسر، خاندان را بود خانهدار
شمارهٔ ۳۱۳: نیک مردی کجاست خاقانی
شمارهٔ ۳۱۴ - در شکایت از روزگار: اهل دلی ز اهل روزگار نیابی
شمارهٔ ۳۱۵: مدح کریمان کنم، چرا نکنم لیک
شمارهٔ ۳۱۶: سر انگشت میرزد بیبی
شمارهٔ ۳۱۷: گر به دل آزاد بودمی چه غمستی
شمارهٔ ۳۱۸: کوهکن در عشق شیرین غیرتی گر داشتی
شمارهٔ ۳۱۹: یک مشت خاکی ارچه دربند کاخ و کوخی
شمارهٔ ۳۲۰: گفتی که سپاس کس مبر بیش
شمارهٔ ۳۲۱ - شکرانهٔ صلت اسپهبد کیالواشیر: ای جهان داوری که دوران را
شمارهٔ ۳۲۲: ابر دستا ز بحر جود مرا
شمارهٔ ۳۲۳: نیست در موکب جهان مردی
شمارهٔ ۳۲۴: پاکا ملکا قد فلک را
شمارهٔ ۳۲۵: طبع روشن داشت خاقانی حوادث تیره کرد
شمارهٔ ۳۲۶: اگر معزی و جاحظ به روزگار منندی
شمارهٔ ۳۲۷: گر دیده یک اهل دیده بودی
شمارهٔ ۳۲۸ - در مدح عز الدین امیر یوسف سپه سالار: چون یوسف سپهر چهارم ز چاه دی
شمارهٔ ۳۲۹ - در مدح علاء الدین اتسز شاه خوارزم: افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است
شمارهٔ ۳۳۰: کیست ز اهل زمانه خاقانی
شمارهٔ ۳۳۱: رو که سوی راستی بسیج نداری
شمارهٔ ۳۳۲ - در جواب مردی سروده که عنصری را بر او ترجیح داده است: به تعریض گفتی که خاقانیا
شمارهٔ ۳۳۳: صدرا تو را جلالت اسکندر است لیک
شمارهٔ ۳۳۴ - شعر قاضی تنوخی: رضیت بما قسم الله لی
شمارهٔ ۳۳۵ - در حماسه و مدح خود: شاعر مفلق منم، خوان معانی مراست
شمارهٔ ۳۳۶: بس کن از سودای خوبان داشتن خاقانیا
شمارهٔ ۳۳۷ - در نکوهش بغداد: ای باغ داد و بیضهٔ بغداد مرحبا
شمارهٔ ۳۳۸: دی شبانگه به غلط تا به لب دجله شدم
شمارهٔ ۳۳۹: ای بزم تو فروخته رایات خرمی
شمارهٔ ۳۴۰ - در مرثیهٔ اسپهبد کیالواشیر: چراغ کیان کشته شد کاش من
شمارهٔ ۳۴۱: خاقانیا! مسیح دما! زین خراس دهر
شمارهٔ ۳۴۲: باور نکردمی که رسد کوه سوی کوه
شمارهٔ ۳۴۳: گر از غم خلاصی طلب کردمی
شمارهٔ ۳۴۴: عالمی بس دیو رای است ارنه من
شمارهٔ ۳۴۵: اهل بایستی که جان افشاندمی
شمارهٔ ۳۴۶ - در مرثیهٔ اهل بیت خود: چشمهٔ خون ز دلم شیفتهتر کس را نی
شمارهٔ ۳۴۷ - در هجو رشید الدین وطواط: رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی
شمارهٔ ۳۴۸ - در مرثیهٔ سلطان شرق: گویند کز تبی ملک الشرق درگذشت
شمارهٔ ۳۴۹: صانعا شکر تو واجب شمرم
شمارهٔ ۳۵۰: ز آب سخن بحر ارجیش را من
شمارهٔ ۳۵۱ - در هجو: اهل بغداد را زنان بینی
شمارهٔ ۳۵۲: خاقانیا فرو خوان اسرار آفرینش
شمارهٔ ۳۵۳ - در ترک شهوترانی: آب شهوت مریز خاقانی
شمارهٔ ۳۵۴: صبح کرم و وفا فرو شد
شمارهٔ ۳۵۵: مرفق دهم به حضرت صاحب قصیدهای
شمارهٔ ۳۵۶: می تا خط جام آر به رنگ لب دلجوی
شمارهٔ ۳۵۷: خاقانیا ز خدمت شاهان کران طلب
شمارهٔ ۳۵۸: خاقانی است بلبل عنقا سخن ولی
شمارهٔ ۳۵۹: بس کن خاقانیا ز مدحت دونان
شمارهٔ ۳۶۰ - در هجو یکی از وزرای شروانشاه: ای ظلم تو مخرب ملک یزیدیان
شمارهٔ ۳۶۱: نیست سالم دو ده ولی به سخن
شمارهٔ ۳۶۲: سعد و نحس شب سپید و سیاه