شمارهٔ ۲۲۲: صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف

نوشته خاقانی در دیوان اشعار خاقانی فصل قطعات

صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف

صُدغُهُ جیمٌ و ذا قَدٍّ اَلِف


سر بیندازم به دستار از پِیَش

غاشیهٔ سوداش دارم بر کَتِف


هَل عَشَقتُم نار اصحابَ الهَوی

طارِقُ الدُّنیا و ذا لا یَأتَلِف


من شدم عاشق بر آن خورشید روی

کَابرُوان دارد هلال منخسف


لاتَلومونی ولوموا نَفسَکُم

إنَّمَا الْمَعشوقُ فینا مُختَلِف


کعبهٔ خاقانی اکنون روی است

کعبه را می زمزم و بت معتکف


نظر خود را بنویسید

نظرات