شمارهٔ ۲۹۱ - در تعریض بر پندار رازی: زین کلک من که سحر طرازی است راستین
نوشته خاقانی در دیوان اشعار خاقانی فصل قطعات
زین کلک من که سحر طرازی است راستین
دست زمانه رسات طرازی بر آستین
سردار اهل فضلم و بندار نظم و نثر
آرد سجود من سر بندار ری نشین
بندار چون ز ری سوی تبریز میرسد
نان جوین خورد از آن و اکمه زین
من کامدم ز خطهٔ تبریز سوی ری
از خوشهٔ سپهر خورم نان گندمین
چونان که جو ز گندم دور است از قیاس
شعرش به شعر من به قیاس است هم چنین
با بان آهوان که گزیند پلنگمشک
بر شان انگبین که گزیند ترنجبین
با این بیان ز وصف تو امروز عاجزم
کو جنتی است آمده ز افلاک بر زمین
پشت عراق و روی خراسان ری است ری
پشتی چه راست دارد و روئی چه نازنین
از سین سحر نکتهٔ بکر آفرین منم
چون حق تعالی از ری بر رحمت آفرین
بر صانعی که روی بهشت آفرید و ری
خاقانی آفرین خوان، خاقانی آفرین