شمارهٔ ۳۵۵: مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده‌ای

نوشته خاقانی در دیوان اشعار خاقانی فصل قطعات

مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده‌ای

خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی


از خلق جعفر دومش آفریده حق

چون زر جعفری همه موزون و معنوی


کز رشک سحرهاش ز حیرت رودبه عجز

رای مسیح چون خط ترسا ز کژ روی


گر شعر من به شاه رساند که دولتش

چون ماه عید قبلهٔ عالم شو از نوی


تیغش لباس معجز و ایمان برهنه تن

ای دهر بد کنی که بدان تیغ نگروی


نه چرخ هشت بیدق شطرنج ملک او

او شاه نصرت از ید بیضای موسوی


رخ دولت است و فرزین صدر است و شاه شاه

فیل و فرس نجوم و سپهر از تهی دوی


من بنده را که قائم شطرنج دانشم

بر نطع آفرین ز سر خاطر قوی


فرزین دل است و شه خرد و رخ ضمیر راست

بیدق رموز تازی و معنی پهلوی


چون اسب و فیل نیست دلم خون همی شود

از بهر اسب و فیل دلا خون همی شوی


کانعام شه که باج ستاند ز ترک و هند

بخشد هم اسب ترکی و هم فیل هندوی


شاها تو را چه فخر به بخشیدن اسب و فیل

خود هند و چین دهی به سالی که بشنوی


دولت ستانه بوس درست باد تا به کام

صد سال تخم عدل بکاری و بدروی


نظر خود را بنویسید

نظرات