غزل شماره ۲۳۶: دل بدادیم و جان نمی‌خواهیم

نوشته انوری در دیوان انوری فصل غزلیات

دل بدادیم و جان نمی‌خواهیم

خلوتی جز نهان نمی‌خواهیم


از نهانی که هست خلوت ما

پای دل در میان نمی‌خواهیم


خدمت تو مرا ز جان بیش است

شاید ار زان‌که جان نمی‌خواهیم


هستی جان و دل خصومت ماست

هستی هر دوان نمی‌خواهیم


با تو بوی وجود جان نه خوشست

لقمه بر استخوان نمی‌خواهیم


من و معشوقه و بر این مفزای

زحمت دیگران نمی‌خواهیم


گر بود شیشه‌ای نباشد بد

مطربی قلتبان نمی‌خواهیم


نظر خود را بنویسید

نظرات