غزل شماره ۳۱۱: از من ای جان روی پنهان می‌کنی

نوشته انوری در دیوان انوری فصل غزلیات

از من ای جان روی پنهان می‌کنی

تا جهان بر من چو زندان می‌کنی


آشکارا گشت رازم تا ز من

خندهٔ دزدیده پنهان می‌کنی


خون دلهای عزیزان ریختن

گرچه دشوارست آسان می‌کنی


زهره کی دارد به کردن هیچکس

آنچه تو از مکر و دستان می‌کنی


هرچه ممکن گردد از جور و جفا

با دل مسکین من آن می‌کنی


نظر خود را بنویسید

نظرات