غزل شماره ۳۲۱: قرطه بگشای و زمانی بنشین بیش مگوی

نوشته انوری در دیوان انوری فصل غزلیات

قُرطه بگشای و زمانی بنشین بیش مگوی

روی بنمای که امروز چنین دارد روی


درِ عذر و گرهِ موی ببند و بگشای

که پذیرایِ گره شد تنم از مویه چو موی


ای شده پایِ دلم آبله در جستن تو

چون به دست آمدی‌ام دل بنه و جست مجوی


سنگِ عشقِ تو چو بشکست سبویِ دلِ من

باز باید زدن آخر به هم این سنگ و سبوی


انوری پای نخواهد ز گلِ عشقِ تو شست

گر تو زو دست بشویی چه کنم دست بشوی


نظر خود را بنویسید

نظرات