شماره ۶۷ - در شکایت و طلب احسان از مخدوم: ای خداوندی کز غایت احسان و سخا - ابر در جنب کفت باطل و دریا زورست

نوشته انوری در دیوان انوری فصل مقطعات

ای خداوندی کز غایت احسان و سخا

ابر در جنب کفت باطل و دریا زورست


جود و بخل از کف تو هر دو مخنث شده‌اند

مگرش طبع سقنقور و دم کافورست


بنده را خدمت پیوستهٔ ده ساله مگیر

کز قرابات نفور و ز وطن مهجورست


ده قصیده است و چهل قطعه همه مدحت تو

که به اطراف جهان منتشر و مشهورست


با چنین سابقه کس را به چنین روز که دید

کز غم راتبه روزش چو شب دیجورست


سعی کن سعی که در باب چنین خدمتگار

سعی تو اندک و بسیار همه مشکورست


بر سرش سایه فکن هین که در افواه افتاد

که ز تقصیر فلان کار فلان بی‌نورست


اندرین شدت گرما که ز تاثیر تموز

بانگ جزد از تف خورشید چو نفخ صورست


نظر خود را بنویسید

نظرات