شماره ۲۷۰: با یکی مزاح و دو خنیاگر و سه تا حریف - دوش نزدیک من آمد آن پسر وقت سحر

نوشته انوری در دیوان انوری فصل مقطعات

با یکی مزاح و دو خنیاگر و سه تا حریف

دوش نزدیک من آمد آن پسر وقت سحر


پیشش آوردم شراب لعل چون چشم خروس

نزدش آوردم کمر بند مرصع از گهر


آن حریفان و ندیمانش به من کردند روی

کای بلاغت را بلاغ و وی بصارت را بصر


چون دهان نبود مر او را در کجا ریزد شراب

چون میان نبود مر او را در کجا بندد کمر


نظر خود را بنویسید

نظرات