غزل شماره ۳۱۰: دلدار دل ببرد و زما پرده می‌کند

نوشته اوحدی در دیوان اشعار اوحدی فصل غزلیات

دلدار دل ببرد و زما پرده می‌کند

ما را ز هجر خویشتن آزرده می‌کند


دل برد و جان اگر ببرد نیز ظلم نیست

شاهست و حکم بر خدم و برده می‌کند


ما را ز هجر خویش بده گونه مرده کرد

اکنون عتاب و عربده ده مرده می‌کند


یکتایی دلم ز جفا هر دمی دو تا

آن طرهٔ دراز دو تا کرده می‌کند


طفلان دیدگان مرا دایهٔ غمش

از خون دل برای چه پرورده می‌کند؟


چشمش ز پیش زلف سیه دل نمی‌رود

وین نازنیست خود که پس پرده می‌کند


گلگون اشک دیده ز درد فراق او

بر روی اوحدی گذر آزرده می‌کند


نظر خود را بنویسید

نظرات