غزل شماره ۳۷۲: دل می‌برد امشب ز من آن ماه، بگیرید

نوشته اوحدی در دیوان اشعار اوحدی فصل غزلیات

دل می‌برد امشب ز من آن ماه، بگیرید

دزدست و شب تیره، برو راه بگیرید


اندر پی او آه منست آتش سوزان

گر شمع فرو میرد، ازین آه، بگیرید


گردن نکند نرم به فریاد و به زاری

او را ز چپ و راست با کراه بگیرید


ناگه دل من برد، چو آگه شدم، او را

آگاه کنید از من و ناگاه بگیرید


این قصه درازست، مگویید: چه کرد او؟

گویید: دلی گم شد و کوتاه بگیرید


گر زلف چو شستش به کف افتد ز رخ و لب

یک بوسه و ده بوسه، نه، پنجاه بگیرید


تا زنده‌ام او را برسانید به من باز

چون مرده شوم، خواه بشد، خواه بگیرید


زندان دل ما همه چاه زنخ اوست

دلهای گریزنده در آن چاه بگیرید


او گر ندهد داد دل اوحدی امشب

فردا به در آیید و در شاه بگیرید


نظر خود را بنویسید

نظرات