غزل شماره ۴۱۹: بیا، که صفه ما بوریای میکده بس

نوشته اوحدی در دیوان اشعار اوحدی فصل غزلیات

بیا، که صفهٔ ما بوریای میکده بس

به خورخانه نسیم هوای میکده بس


ز میر و خواجه ملولیم، بعد ازین همه عمر

حضور و صحبت رند و گدای میکده بس


به منعمان بهل آواز چنگ رندان را

ترانهٔ سبک از جار تای میکده بس


ز قلیه‌های بزرگان سر که پیشانی

مرا سه جرعهٔ بر ناشتای میکده بس


گرم به صفهٔ صدر ملک نباشد بار

نشستنم به میان سرای میکده بس


مرا به صومعه، گو: شیخ شهریار مده

سر مرا به جهان خشت‌های میکده بس


گر اوحدی دگری را دعا کند گو: کن

مرا دعای مغان و ثنای میکده بس


نظر خود را بنویسید

نظرات