غزل شماره ۵۴۳: من دل به ننگ دارم و از نام فارغم

نوشته اوحدی در دیوان اشعار اوحدی فصل غزلیات

من دل به ننگ دارم و از نام فارغم

ترک مراد کردم و از کام فارغم


خلق از برای دانه به دام اوفتاده، من

در دانه دل نبستم و از دام فارغم


دربان اگر نمی‌دهدم بار، دل خوشم

سلطان اگر نمی‌کند اکرام فارغم


فارغ نشستن تو به ایام ساعتیست

آن کس منم که در همه ایام فارغم


خامی اگر ز دور خیالی همی پزد

من سوختم ز پخته و از خام فارغم


کس چون کند ز بهر سرانجام ترک جام؟

جامی بده، که من ز سرانجام فارغم


ای باد صبح‌دم، ز سر کوی آن نگار

بویی به من رسان، که ز پیغام فارغم


گر می‌زند معاینه شمشیر، حاکمست

ور می‌دهد مکابره دشنام، فارغم


گر اوحدی ز سرزنش عام خسته شد

من خاص دوست گشتم و از عام فارغم


نظر خود را بنویسید

نظرات