غزل شماره ۵۷۶: تا کی به در تو سوکوار آیم؟

نوشته اوحدی در دیوان اشعار اوحدی فصل غزلیات

تا کی به در تو سوکوار آیم؟

در کوی تو مستمند و زار آیم؟


گر کار مرا تو غم رسی روزی

غم نیست، که عاقبت به کار آیم


وقتی که ز کشتگان خود پرسی

اول منم آنکه در شمار آیم


چون دست برآوری به خون ریزی

هم من باشم که: پایدار آیم


روزی اگرم تو یار خود خوانی

دانم به یقین که: بختیار آیم


هم پیش تو بگذرم به دزدیده

گر نتوانم که آشکار آیم


مگذار مرا چو اوحدی تنها

زنهار! که من به زینهار آیم


نظر خود را بنویسید

نظرات