غزل شماره ۶۸۱: دل به تو دادیم و شکستی، برو

نوشته اوحدی در دیوان اشعار اوحدی فصل غزلیات

دل به تو دادیم و شکستی، برو

سینهٔ ما را چو بخستی ، برو


داد دل از پیش تو می‌خواستم

چون بت بیداد پرستی، برو


باز ز سر عربده داری و جنگ

هیچ نگویم که: تو مستی، برو


نیستی از همچو منی در جهان

سهل بود، چون که تو هستی، برو


آمده بودم که نشینی دمی

چون ز تکبر ننشستی، برو


گم شده بودم که: بجویی مرا

چونکه نجستی و بخستی، برو


اوحدی شیفته در دام تست

گر تو ازین دام بجستی، برو


نظر خود را بنویسید

نظرات