غزل شماره ۷۶۵: میی کو ترا میرهاند ز مستی

نوشته اوحدی در دیوان اشعار اوحدی فصل غزلیات

میی کو ترا میرهاند ز مستی

حلالت از آن می خرابی و مستی


بت تست نفس تو در کعبهٔ تن

خلیل خدایی، گر این بت شکستی


عروس جهان را وفایی نباشد

به آخر بدانی که: دل در که بستی؟


نبینی به خود غیر ازین صوت و صورت

چه گویم؟ زهی! غافل از خود که هستی


تو آنروز گفتم: به منزل نیایی

که همراه میرفت و خوش می‌نشستی


در این باغ کش میوه زهرست یکسر

چه تریاک بهتر ز کوتاه دستی؟


چو باد ار طلب میکنی سرفرازی

منه دل برین خاک و بگذر، که رستی


خدای تو آن چیز مخصوص باشد

خدا را گر از بهر چیزیی پرستی


بلندی که میجویی آنروز یابی

که چون اوحدی رخ بپیچی ز پستی


نظر خود را بنویسید

نظرات