رباعیات

نوشته اوحدی در دیوان اشعار اوحدی

رباعیات

رباعی شماره ۱: چون یاد کنم طبع طربناک ترا رباعی شماره ۲: گر آدمیی دور شو از دمدمه‌ها رباعی شماره ۳: هستیم به امید تو چون دوش امشب رباعی شماره ۴: ای میل دل من به جهان سوی لبت رباعی شماره ۵: شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت رباعی شماره ۶: گر راست روی محرم جان سازندت رباعی شماره ۷: در کارگه غیب چو نقاش نخست رباعی شماره ۸: این فرع که دیدی همه از اصلی خاست رباعی شماره ۹: دلدار مرا در غم و اندوه بکاست رباعی شماره ۱۰: قدش به درخت سرو می‌ماند راست رباعی شماره ۱۱: با روی تو آفتاب صافی تیره است رباعی شماره ۱۲: جانا، تو به حسن اگر نلافی پیداست رباعی شماره ۱۳: کی دست رسد بدان بلندی که تراست؟ رباعی شماره ۱۴: جانا، سر زلف تو پراگنده چراست؟ رباعی شماره ۱۵: یارب، تو بدین قوت سهلی که مراست رباعی شماره ۱۶: ای دوست، کنون که بوی گل حامی ماست رباعی شماره ۱۷: خال تو به هر حال پسندیده ماست رباعی شماره ۱۸: از لعل تو کام دل و جان نتوان خواست رباعی شماره ۱۹: در سینه ز دست دل جگر تابیهاست رباعی شماره ۲۰: غافل مشو، ای دل، که نیازم با تست رباعی شماره ۲۱: خالی که به شیوه پای بست لب تست رباعی شماره ۲۲: اوحد، دیدی که هرچه دیدی هیچست؟ رباعی شماره ۲۳: آتش تپش از جان به تابم بردست رباعی شماره ۲۴: ای بوده مرا ز جسم و جان هیچ به دست رباعی شماره ۲۵: زلفت، که چو حلقه کمند افتادست رباعی شماره ۲۶: حسنی که تو، ای نگار، داری بردست رباعی شماره ۲۷: ابر آن نکند که این جلب زن کردست رباعی شماره ۲۸: شاهی ز غلام خویش یاد آوردست رباعی شماره ۲۹: کس لاف غم تو، ای پریوش، نزدست رباعی شماره ۳۰: رنگی ز رخ چو لاله زارم بفرست رباعی شماره ۳۱: زلف تو، اگر فزود، اگر کاست خوشست رباعی شماره ۳۲: بر سبزه نشست می‌پرستان چه خوشست! رباعی شماره ۳۳: ما را تو چنین ز دل بر آری نیکست رباعی شماره ۳۴: بر گوشه چشم تو، که شوخ و شنگست رباعی شماره ۳۵: دل بنده بوی عنبر آمیز گلست رباعی شماره ۳۶: رویت، که به خوبی گل خندان منست رباعی شماره ۳۷: جانا، دلم از فراق رویت خونست رباعی شماره ۳۸: زلفت چو شب و چهره چو روزی نیکوست رباعی شماره ۳۹: مقصود ز هر حدیث و هر زمزمه اوست رباعی شماره ۴۰: ای آنکه ترا قوت هر بیشی هست رباعی شماره ۴۱: با ما دمش ار به مهر یکتاست بهست رباعی شماره ۴۲: دلدار چو در سینه دل نرم نداشت رباعی شماره ۴۳: ای طلعت نور گسترت به در بهشت رباعی شماره ۴۴: باد سحری چو غنچه را لب بشکافت رباعی شماره ۴۵: دل در غم او بکاست، می‌باید گفت رباعی شماره ۴۶: با یار ز نیک و بد نمی‌باید گفت رباعی شماره ۴۷: شد درد بر پای فلک فرسایت رباعی شماره ۴۸: ای پیش تو ماه تا به ماهی همه هیچ رباعی شماره ۴۹: بنمود بمن یار میان، یعنی هیچ رباعی شماره ۵۰: دل بنده بند سنبل پست تو باد! رباعی شماره ۵۱: صد را، رخت از هیچ الم زرد مباد! رباعی شماره ۵۲: شمع از دل سوزنده خبر خواهد داد رباعی شماره ۵۳: گل را، که صبا، مرغ‌صفت بال گشاد رباعی شماره ۵۴: خورشید که خاک ازو چو زر می‌گردد رباعی شماره ۵۵: بر نطع تو اسب شیرکاری گردد رباعی شماره ۵۶: شطرنج تو ما را به شط رنج سپرد رباعی شماره ۵۷: هر کس که ز کبر و عجب باری دارد رباعی شماره ۵۸: دستارچه حسنی و جمالی دارد رباعی شماره ۵۹: آن مه، که ز شعر زلف ذیلی دارد رباعی شماره ۶۰: ای ماه، غمت جامه دل در خون برد رباعی شماره ۶۱: گل گفت: مهل، که باد بویم ببرد رباعی شماره ۶۲: گل شرم چمن به هیچ رویی نبرد رباعی شماره ۶۳: ما پرتو جوهر روانیم و خرد رباعی شماره ۶۴: خالت که به شیوه کار ده گیسو کرد رباعی شماره ۶۵: زلف تو، که صد سینه ز دل خالی کرد رباعی شماره ۶۶: در باغ شدی، سرو سر افشانی کرد رباعی شماره ۶۷: بر ما ستم او چه گذرها که نکرد؟ رباعی شماره ۶۸: خالی که رخ تو آشکارش پرورد رباعی شماره ۶۹: گل بار دگر لاف صفا خواهد زد رباعی شماره ۷۰: خال زنخت تیر گناه اندازد رباعی شماره ۷۱: کی ماه به حسن چون تو والا باشد؟ رباعی شماره ۷۲: مشنو تو که: گل بی‌سر خاری باشد رباعی شماره ۷۳: تا کی دلم از تو در بلایی باشد؟ رباعی شماره ۷۴: زلف تو ز بالای تو مهجور نشد رباعی شماره ۷۵: لب نیست که از مراغه پر خنده نشد رباعی شماره ۷۶: صافی چو ترا دید روان می‌نالد رباعی شماره ۷۷: لعلت که پر از گوهر ناسفت آمد رباعی شماره ۷۸: از نوش جهان نصیب من نیش آمد رباعی شماره ۷۹: مه روی ترا ز مهر، مه میداند رباعی شماره ۸۰: صدرا، دل دشمن تو در درد بماند رباعی شماره ۸۱: دلها همه از شرح جمالت مستند رباعی شماره ۸۲: اقبال تمام پاک دینان دارند رباعی شماره ۸۳: از مشک سیه سه خال کت بر سمنند رباعی شماره ۸۴: گندم گونی که همچو کاهم بربود رباعی شماره ۸۵: یارب! نه دلم بسته غمهای تو بود؟ رباعی شماره ۸۶: هر چیز که در دو کون جز روی تو بود رباعی شماره ۸۷: گل کاب صفا بر رخ مهوش زده بود رباعی شماره ۸۸: شد در پی اوباش چو ننگیش نبود رباعی شماره ۸۹: افسوس! که در عمر درازیم نبود رباعی شماره ۹۰: از دست تو راضیم به آزردن خود رباعی شماره ۹۱: آن خود که بود که در تو واله نشود؟ رباعی شماره ۹۲: جان از سر زلف دلپذیریت نرهد رباعی شماره ۹۳: چون خیل غم تو در دل ریش آید رباعی شماره ۹۴: دستارچه را دست تو در می‌باید رباعی شماره ۹۵: زر در قدمت ریزم و حیفم ناید رباعی شماره ۹۶: یارب، جبروت پادشاهیت که دید؟ رباعی شماره ۹۷: یاران، خرد خوار و خجل نیست پدید رباعی شماره ۹۸: ای ماه، ز پیوستن من عار مدار رباعی شماره ۹۹: دشمن گرو وصل ز من برد آخر رباعی شماره ۱۰۰: ماهی، که بسوخت زهره چنگش بر سر رباعی شماره ۱۰۱: دست به نگار تو مرا کشت دگر رباعی شماره ۱۰۲: آن زلف چو نافه تتاری بنگر رباعی شماره ۱۰۳: ای کرده مهندسانت از ساز سپهر رباعی شماره ۱۰۴: چون دوستی روی تو ورزم به نیاز رباعی شماره ۱۰۵: کردند دگر نگاربندان از ناز رباعی شماره ۱۰۶: گر جور کنی نیاورم دل ز تو باز رباعی شماره ۱۰۷: بس شب که به روز بردم، ای شمع طراز رباعی شماره ۱۰۸: رفتم بر آن شمع چگل مست امروز رباعی شماره ۱۰۹: ای داده به بازی دل من، جان را نیز رباعی شماره ۱۱۰: در عالم کج نهاد پر پیچ و خمش رباعی شماره ۱۱۱: زلفی، که به ناز و درد سر داشته‌ایش رباعی شماره ۱۱۲: تن خاک تو گشت، رحمتی بر خواریش رباعی شماره ۱۱۳: چشم ار چه به خون شد ز غم هجر تو غرق رباعی شماره ۱۱۴: خالی داری بر لب چون قند، از مشک رباعی شماره ۱۱۵: اطراف چمن ز مشک بوییست به برگ رباعی شماره ۱۱۶: ای بدر فلک گرفته از رای تو رنگ رباعی شماره ۱۱۷: کرد از دل صافی برت این آب درنگ رباعی شماره ۱۱۸: من خاک درم، تو آفتابی، ای دل رباعی شماره ۱۱۹: دیگر ز شراب شوق مستی، ای دل رباعی شماره ۱۲۰: کم کن ز غمش فغان و مستی، ای دل رباعی شماره ۱۲۱: ای کرده به خون دشمنان خارا لعل رباعی شماره ۱۲۲: ای ذکر تو بر زبان ساهی مشکل رباعی شماره ۱۲۳: امروز که گشت باغ رنگین از گل رباعی شماره ۱۲۴: ای چشم تو کرده بر دلم مدغم غم رباعی شماره ۱۲۵: بر گل چو نسیم سحری سود قدم رباعی شماره ۱۲۶: از ژاله چو لاله راست لؤلؤ در کام رباعی شماره ۱۲۷: نی بی‌تو مرا قرار باشد یک دم رباعی شماره ۱۲۸: روزی شکن از زلف چو دالت ببرم رباعی شماره ۱۲۹: دی باد صبا ز خاک بر داشت سرم رباعی شماره ۱۳۰: گفتا که: به شیوه آبرویت ریزم رباعی شماره ۱۳۱: خواهم که لب باده پرستت بوسم رباعی شماره ۱۳۲: گفتم که: مکش مرا به غم، گفت: به چشم رباعی شماره ۱۳۳: هر شب ز غمت به خون بگرید چشمم رباعی شماره ۱۳۴: هر لحظه به آیین وفا رای کنم رباعی شماره ۱۳۵: پیمانه بده، که مرد پیمانه منم رباعی شماره ۱۳۶: تا کی ستم سپهر جافی بینم؟ رباعی شماره ۱۳۷: تا کی ز میان؟ کناره سویی گیریم رباعی شماره ۱۳۸: ما پرتو عکس نور مشکات توییم رباعی شماره ۱۳۹: روی تو ز حسن لاف‌ها زد به جهان رباعی شماره ۱۴۰: ای قاعده تو مشک در مو بستن رباعی شماره ۱۴۱: پیش تو نشست و خاست نتوان کردن رباعی شماره ۱۴۲: ای روی تو انگشت نمایی از حسن رباعی شماره ۱۴۳: ساقی، بده آن باده، زبانم بشکن رباعی شماره ۱۴۴: نی از تو گذر به هیچ حالی ممکن رباعی شماره ۱۴۵: هر دم لحد تنگ بگرید بر من رباعی شماره ۱۴۶: ای مهر تو از جهان پذیرفته من رباعی شماره ۱۴۷: روی من و خاک سر کویت پس ازین رباعی شماره ۱۴۸: ای شیخ، گران جان چو تنندی منشین رباعی شماره ۱۴۹: ای خرمن ماه خوشه‌چین رخ تو رباعی شماره ۱۵۰: دل کیست؟ که او طلب کند یاری تو رباعی شماره ۱۵۱: ما را به سرای وصل خویش آری تو رباعی شماره ۱۵۲: ای گشته تن من چو خیالی بی‌تو رباعی شماره ۱۵۳: یک روز دیار یار بگذارم و رو رباعی شماره ۱۵۴: خالی،که لبت همی بباراید ازو رباعی شماره ۱۵۵: گفتم: دلت ار با من شیداست بگو رباعی شماره ۱۵۶: در زیر دو ابروی کژت پیوسته رباعی شماره ۱۵۷: ای راه خلل ز چار قسمت بسته رباعی شماره ۱۵۸: ای تن، دل خود به روی چون ماهش ده رباعی شماره ۱۵۹: ای چرخ ز مهر زیر میغت برده رباعی شماره ۱۶۰: ای خط تو گرد لاله وشم آورده رباعی شماره ۱۶۱: دایم ز قدت گلها راست همه رباعی شماره ۱۶۲: یک شهر بجست و جوی آن دوست همه رباعی شماره ۱۶۳: چون دوست نماند دل و جانیم همه رباعی شماره ۱۶۴: ای لاف زنان را همه بویی ز تو نه رباعی شماره ۱۶۵: آب ار چه به هر گوشه کند جنبش و رای رباعی شماره ۱۶۶: بر برگ گل آن سه خال کانداخته‌ای رباعی شماره ۱۶۷: آن درد، که با پای تو کرد آن چستی رباعی شماره ۱۶۸: در عشق تو از سر بنهادم هستی رباعی شماره ۱۶۹: تا با خودی، ای خواجه، خدا چون گردی؟ رباعی شماره ۱۷۰: اقبال سعادت به ازینت بودی رباعی شماره ۱۷۱: یارا، گر از آن شربت شافی داری رباعی شماره ۱۷۲: آن زلف،که دارد از تو برخورداری رباعی شماره ۱۷۳: گه وسمه بر ابروی سیاه اندازی رباعی شماره ۱۷۴: ترسم رسد از من به تو آهی روزی رباعی شماره ۱۷۵: تا کی به غم، ای دل، خوی حسرت ریزی؟ رباعی شماره ۱۷۶: ای خاک تو آب سبزه زار صافی رباعی شماره ۱۷۷: بد خلق مباش، کز خوش و امانی رباعی شماره ۱۷۸: تا چند گریزم و به نازم خوانی؟ رباعی شماره ۱۷۹: صد سال سر خویشتن ار حلق کنی رباعی شماره ۱۸۰: گر مرد رهی، تو چند بیراه روی؟ رباعی شماره ۱۸۱: روزی به سرای وصل راهم ندهی رباعی شماره ۱۸۲: در صورت آدم ار فرشتست تویی رباعی شماره ۱۸۳: دم با تو زنم، که یار دیرینه تویی رباعی شماره ۱۸۴: گفتم که: لبت، گفت: شکر می‌گویی