بخش ۸۴ - حکایت: ساده ترکی ز ده به شهر آمد - پیش شیخی تمام بهر آمد

نوشته اوحدی در جام جم اوحدی فصل اشعار جام جم اوحدی

ساده ترکی ز ده به شهر آمد

پیش شیخی تمام بهر آمد


سفره‌ای چرب دید و حلقهٔ ذکر

در میان جست ترکمان بیفکر


خود مگو تا چگونه گوید و چند

به سه شب مغز خویشتن برکند


روز چارم چو آش دیر آمد

روستایی ز خرقه سیر آمد


گرچه تکرار ذکر گرمش کرد

نتوانست شیخ نرمش کرد


خام بود آن مرید و بیرون جست

راه صحرا گرفت و شیخ برست


تا بدانی که اندرین بازار

نتوان داد هر کسی را بار


دل بی‌علم را نباشد راه

بدر لا اله الا الله


نظر خود را بنویسید

نظرات