شوقیات
نوشته خواجوی کرمانی در بدایع الجمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی
شوقیات
شمارهٔ ۱ - به نام ایزد: تبت یا ذوالجلال و الاکرام
شمارهٔ ۲: ای صبح صادق رخ زیبای مصطفی
شمارهٔ ۳: اگر سرم برود در سر وفای شما
شمارهٔ ۴: این چه خلدست که چندی همه حورست اینجا
شمارهٔ ۵: کجا خبر بود از حال ما حبیبان را
شمارهٔ ۶: گر راه بود بر سر کوی تو صبا را
شمارهٔ ۷: اگر در جلوه میآری سمند باد جولان را
شمارهٔ ۸: چو در نظر نبود روی دوستان ما را
شمارهٔ ۹: آخر ای یار فراموش مکن یاران را
شمارهٔ ۱۰: ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را
شمارهٔ ۱۱: شبی که راه دهم آه آتش افشان را
شمارهٔ ۱۲: آن تن ماست یا میان شما
شمارهٔ ۱۳: برقع از رخ برفکن ای لعبت مشکین نقاب
شمارهٔ ۱۴: دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب
شمارهٔ ۱۵: ای لب لعلت ز آب زندگانی برده آب
شمارهٔ ۱۶: طلع الصبح من وراء حجاب
شمارهٔ ۱۷: چند سوزیم من و شمع شبستان همه شب
شمارهٔ ۱۸: نعلم نگر نهاده بر آتش که عنبرست
شمارهٔ ۱۹: زلال مشربم از لفظ آبدار خودست
شمارهٔ ۲۰: سحاب سیل فشان چشم رودبار منست
شمارهٔ ۲۱: این بوی بهارست که از صحن چمن خاست
شمارهٔ ۲۲: بوقت صبح می روشن آفتاب منست
شمارهٔ ۲۳: ساقیا ساغر شراب کجاست
شمارهٔ ۲۴: جمشید بنده ی در دولتسرای ماست
شمارهٔ ۲۵: یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
شمارهٔ ۲۶: طائر طوریم و خاک آستانت طور ماست
شمارهٔ ۲۷: روضه ی خلد برین بستانسرائی بیش نیست
شمارهٔ ۲۸: ایکه از باغ رسالت چو تو شمشاد نخاست
شمارهٔ ۲۹: مرغ جانرا هر دو عالم آشیانی بیش نیست
شمارهٔ ۳۰: منزل پیر مغان کوی خرابات فناست
شمارهٔ ۳۱: روز رخسار تو ماهی روشنست
شمارهٔ ۳۲: لعل شیرین تو وصفش بر شکر باید نوشت
شمارهٔ ۳۳: بدایت غم عشّاق را نهایت نیست
شمارهٔ ۳۴: دلا جان در ره جانان حجابست
شمارهٔ ۳۵: بوقت صبح چو آن سرو سیمتن بنشست
شمارهٔ ۳۶: اگر ترا غم امثال ما بود غم نیست
شمارهٔ ۳۷: ورطهی پر خطر عشق ترا ساحل نیست
شمارهٔ ۳۸: کو دل که او بدام غمت پای بند نیست
شمارهٔ ۳۹: با تو نقشی که در تصوّر ماست
شمارهٔ ۴۰: غرّه ی ماه جز آن عارض شهر آرا نیست
شمارهٔ ۴۱: ترک من ترک من بی سر و پا کرد و برفت
شمارهٔ ۴۲: از سر جان درگذر گر وصل جانان بایدت
شمارهٔ ۴۳: گرچه کاری چو عشقبازی نیست
شمارهٔ ۴۴: نوبت زدند و مرغ سحر بانگ صبح گفت
شمارهٔ ۴۵: گرنه مرغ چمن از همنفس خویش جداست
شمارهٔ ۴۶: زاهد مغرور اگر در کعبه باشد فاجرست
شمارهٔ ۴۷: هیچکس نیست که منظور مرا ناظر نیست
شمارهٔ ۴۸: ز آتشکده و کعبه غرض سوز و نیازست
شمارهٔ ۴۹: زلف هندوی تو در تابست و ما را تاب نیست
شمارهٔ ۵۰: عشق سطانیست کو را حاجت دستور نیست
شمارهٔ ۵۱: دوش پیری ز خرابات برون آمد مست
شمارهٔ ۵۲: عقل مرغی ز آشیانه ی ماست
شمارهٔ ۵۳: چه بر قمر ز شب عنبری نقاب انداخت
شمارهٔ ۵۴: اگرچه بلبل طبعم هزار دستانست
شمارهٔ ۵۵: روی زمین و خون دلم نم گرفته است
شمارهٔ ۵۶: ببوستان جمالت بهار بسیارست
شمارهٔ ۵۷: صبح کز چشم فلک اشک ثریا میریخت
شمارهٔ ۵۸: اینجا نماز زنده دلان جز نیاز نیست
شمارهٔ ۵۹: ای باغبان بگو که ره بوستان کجاست
شمارهٔ ۶۰: ای درد تو درمان دل و رنج تو راحت
شمارهٔ ۶۱: بیش ازین بی همدمی در خانه نتوانم نشست
شمارهٔ ۶۲: راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود
شمارهٔ ۶۳: ان شکر لب که نباتش ز شکر می روید
شمارهٔ ۶۴: می کشندم بخرابات و در آن می کوشند
شمارهٔ ۶۵: تا بر آید نفس از عشق دمی باید زد
شمارهٔ ۶۶: پیداست که از دود دم ما چه برآید
شمارهٔ ۶۷: دلم از دست بشد تا بسر او چه رسد
شمارهٔ ۶۸: این چه بادست که از سوی چمن می آید
شمارهٔ ۶۹: سپیده دم که صبا بر چمن گذر می کرد
شمارهٔ ۷۰: پشت بر یار کمان ابروی ما نتوان کرد
شمارهٔ ۷۱: آنک هرگز نظری با من شیدا نکند
شمارهٔ ۷۲: هیچکس نیست که وصل تو تمنا نکند
شمارهٔ ۷۳: رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت بردهاند
شمارهٔ ۷۴: بیا که بی سر زلفت مرا بسر نشود
شمارهٔ ۷۵: حدیث شمع از پروانه پرسید
شمارهٔ ۷۶: با درد دُرد نوشان درمان چه کار دارد
شمارهٔ ۷۷: در راه قربت ما ره بان چه کار دارد
شمارهٔ ۷۸: گهی که شرح فراقت کنم بدیده سواد
شمارهٔ ۷۹: طوطی از پسته تنگ تو شکر گرد آورد
شمارهٔ ۸۰: دل من جان ز غم عشق تو آسان نبرد
شمارهٔ ۸۱: گردون کنایتی ز سر بام ما بود
شمارهٔ ۸۲: مراد بین که بپیش مرید باز آید
شمارهٔ ۸۳: بخشم رفته ما گر بصلح باز آید
شمارهٔ ۸۴: بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد
شمارهٔ ۸۵: یار ثابت قدم اینک ز سفر باز آمد
شمارهٔ ۸۶: گلی برنگ تو از غنچه بر نمی آید
شمارهٔ ۸۷: کیست که با من حدیث یار بگوید
شمارهٔ ۸۸: درد غم عشق را طبیب نباشد
شمارهٔ ۸۹: کس نیست که دست من غمخوار بگیرد
شمارهٔ ۹۰: بی گلبن وصلت بگلستان نتوان بود
شمارهٔ ۹۱: همچو شمعم بشبستان حرم یاد کنید
شمارهٔ ۹۲: ای ساربان بقتل ضعیفان کمر مبند
شمارهٔ ۹۳: گمان مبر که دلم میل دوستان نکند
شمارهٔ ۹۴: کس حال من سوخته جز شمع نداند
شمارهٔ ۹۵: کی طرف گلستان چو سر کوی تو باشد
شمارهٔ ۹۶: ناله ئی کان ز دل چنگ برون می آید
شمارهٔ ۹۷: پیه سوز چشم من سر شمع ایوان تو باد
شمارهٔ ۹۸: چو ترک مهوشم از خواب مست برخیزد
شمارهٔ ۹۹: اهل دل پیش تو مردن ز خدا می خواهند
شمارهٔ ۱۰۰: هر که را سکه درستست بزر باز نماند
شمارهٔ ۱۰۱: که می رود که پیامم بشهر یار رساند
شمارهٔ ۱۰۲: تا چین آن دو زلف سمن سا پدید شد
شمارهٔ ۱۰۳: ای پرده سرایان که درین پرده سرائید
شمارهٔ ۱۰۴: تاجداری کند آنکس که ز سر درگذرد
شمارهٔ ۱۰۵: هر کو چو شمع زآتشِ دل تاجِ سر نکرد
شمارهٔ ۱۰۶: چون خط سبز تو بر آفتاب بنویسند
شمارهٔ ۱۰۷: سوز غم تو آتشم از جان برآورد
شمارهٔ ۱۰۸: ساقیا می زین فزون تر کن که میخوارن بسند
شمارهٔ ۱۰۹: لطافت دهنش در بیان نمی گنجد
شمارهٔ ۱۱۰: ساقیان آبم بجام لعل شکر خا برند
شمارهٔ ۱۱۱: بی لاله رخان روی بصحرا نتوان کرد
شمارهٔ ۱۱۲: بی رخ حور بجنت نفسی نتوان بود
شمارهٔ ۱۱۳: بآب گل رخ آن گلعذار می شویند
شمارهٔ ۱۱۴: تا ترا برگ ما نخواهد بود
شمارهٔ ۱۱۵: اگر آن ماه مهربان گردد
شمارهٔ ۱۱۶: هر که با نرگس سرمست تو در کار آید
شمارهٔ ۱۱۷: تنم تنها نمی خواهد که در کاشانه بنشیند
شمارهٔ ۱۱۸: در پای تو هر کس که سرانداز نیاید
شمارهٔ ۱۱۹: نور رویت تاب در شمع شبستان افکند
شمارهٔ ۱۲۰: ز شهر یار که آید که حال یار بگوید
شمارهٔ ۱۲۱: خدا را از سر زاری بگوئید
شمارهٔ ۱۲۲: چو شام شد بشبستان شتاب باید کرد
شمارهٔ ۱۲۳: طره های تو کمند افکن طرارانند
شمارهٔ ۱۲۴: بدان ورق که صبا در کف شکوفه نهاد
شمارهٔ ۱۲۵: خنک آن باد که بر خاک خراسان گذرد
شمارهٔ ۱۲۶: دیشب همه شب منزل من کوی مغان بود
شمارهٔ ۱۲۷: ای که از شرمت خوی از رخساره ی خور می چکد
شمارهٔ ۱۲۸: جان برافشان اگرت صحبت جانان باید
شمارهٔ ۱۲۹: ترک تیرانداز من کز پیش لشکر می رود
شمارهٔ ۱۳۰: دوشم وطن بجز در دیر مغان نبود
شمارهٔ ۱۳۱: چو عکس روی تو در ساغر شراب افتاد
شمارهٔ ۱۳۲: ساقیان چون دم از شراب زنند
شمارهٔ ۱۳۳: چون مرا دیده بر آن آتش رخسار افتد
شمارهٔ ۱۳۴: بسالی کی چنان ماهی برآید
شمارهٔ ۱۳۵: مهی چون او بماهی برنیاید
شمارهٔ ۱۳۶: بنشین تا نفسی آتش ما بنشیند
شمارهٔ ۱۳۷: زنده اند آنها که پیش چشم خوبان مرده اند
شمارهٔ ۱۳۸: دلبرم را پرّ طوطی بر شکر خواهد فتاد
شمارهٔ ۱۳۹: ترک من ترک من گرفت و خطا کرد
شمارهٔ ۱۴۰: آن رفت که میل دل من سوی شما بود
شمارهٔ ۱۴۱: مشنو که چراغ دل من روی تو نبود
شمارهٔ ۱۴۲: هر که او را قدمی هست ز سر نندیشد
شمارهٔ ۱۴۳: درد من دلخسته بدرمان که رساند
شمارهٔ ۱۴۴: هر نسخه که در وصف خط یار نویسند
شمارهٔ ۱۴۵: مرا ز مهر رخت کی ملال خواهد بود
شمارهٔ ۱۴۶: خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
شمارهٔ ۱۴۷: مستم ز در خانهٔ خمار برآرید
شمارهٔ ۱۴۸: بهار دهر بباد خزان نمی ارزد
شمارهٔ ۱۴۹: مسیح وقتی ازین خسته دم دریغ مدار
شمارهٔ ۱۵۰: معلوم نگردد سخن عشق بتقریر
شمارهٔ ۱۵۱: برگیر دل ز ملک جهان و جهان بگیر
شمارهٔ ۱۵۲: بجز نسیم که یابد نصیبی از گلزار
شمارهٔ ۱۵۳: پندم بچه عقل می دهد پیر
شمارهٔ ۱۵۴: ترک عالم گیر و عالم را مسخر کرده گیر
شمارهٔ ۱۵۵: برو ای خواجه و شه را بگدا باز گذار
شمارهٔ ۱۵۶: ای پیر مغان شربتم از دُرد مغان آر
شمارهٔ ۱۵۷: ای دل ار سودای جانان داری از جان درگذر
شمارهٔ ۱۵۸: فتاده ام من دیوانه در غم تو اسیر
شمارهٔ ۱۵۹: قلم گرفتم و می خواستم که بر طومار
شمارهٔ ۱۶۰: آشنای تو ز بیگانه و خویشش چه خبر
شمارهٔ ۱۶۱: زهی طناب سرا پرده ی تو گیسوی حور
شمارهٔ ۱۶۲: کار من شکسته بسامان رسید باز
شمارهٔ ۱۶۳: برگ نسرین ترا بی خار می یابم هنوز
شمارهٔ ۱۶۴: چون کوتهست دستم از آن گیسوی دراز
شمارهٔ ۱۶۵: بستیم دل در آن سر زلف دراز باز
شمارهٔ ۱۶۶: کجا بود من مدهوش را حضور نماز
شمارهٔ ۱۶۷: نه مرا بر سر کوی تو بجز سایه جلیس
شمارهٔ ۱۶۸: ای مرغ خوشنوا چه فرو بستهای نفس
شمارهٔ ۱۶۹: رخت شمع شبستان می نهندش
شمارهٔ ۱۷۰: آه از آن یار که نبود خبر از یارانش
شمارهٔ ۱۷۱: رقم ز غالیه بر طرف لاله زار مکش
شمارهٔ ۱۷۲: ای دل مکن انکار و از این کار میندیش
شمارهٔ ۱۷۳: پرده ی از رخ بفکن ای خود پرده ی رخسار خویش
شمارهٔ ۱۷۴: بشهریار بگوئید حال این درویش
شمارهٔ ۱۷۵: به سوز سینه رسند اهل دل به ذوق سماع
شمارهٔ ۱۷۶: بیار باده که وقت گلست و موسم باغ
شمارهٔ ۱۷۷: چون آتش خور شعله زد از شیشه ی شفاف
شمارهٔ ۱۷۸: شمیم باغ بهشتست یا نسیم عراق
شمارهٔ ۱۷۹: ای سرو خرامنده ی بستان حقایق
شمارهٔ ۱۸۰: ای کرده تیره شب را بر آفتاب منزل
شمارهٔ ۱۸۱: مرا که راه نماید کنون بخانه ی دل
شمارهٔ ۱۸۲: باغبان گو برو مپیما کز گل
شمارهٔ ۱۸۳: یا مُسرع الشمال اذا تَحصل الوصول
شمارهٔ ۱۸۴: مقاربت نشود مرتفع ببعد منازل
شمارهٔ ۱۸۵: مرا که نیست بخاک درت امید وصول
شمارهٔ ۱۸۶: شب رحیل ز افغان خستگان مراحل
شمارهٔ ۱۸۷: هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل
شمارهٔ ۱۸۸: چون ما بکفر زلف تو اقرار کرده ایم
شمارهٔ ۱۸۹: ز روی خوب تو گفتم که پرده برفکنم
شمارهٔ ۱۹۰: ترا که گنج گشودی ز زخم مار چه غم
شمارهٔ ۱۹۱: روزگاری روی در روی نگاری داشتم
شمارهٔ ۱۹۲: در جهان وقف حریم حرم او کردیم
شمارهٔ ۱۹۳: من از آن لحظه که در چشم تو دیدم مستم
شمارهٔ ۱۹۴: مردیم در خمار و شرابی نیافتیم
شمارهٔ ۱۹۵: من بیدل نگر از صحبت جانان محروم
شمارهٔ ۱۹۶: داریم دلی پر غم و غمخوار نداریم
شمارهٔ ۱۹۷: تا چند بشادی می غمهای تو نوشم
شمارهٔ ۱۹۸: بلبلان که رساند نسیم باغ ارم
شمارهٔ ۱۹۹: چو بر کشی علم قربت از حریم حرم
شمارهٔ ۲۰۰: اکنون که از بهشت نشان می دهد نسیم
شمارهٔ ۲۰۱: کشتی ما کو که ما زورق در آب افکنده ایم
شمارهٔ ۲۰۲: با لعل او ز جوهر جان در گذشته ایم
شمارهٔ ۲۰۳: ایدل ار خواهی بدولتخانه ی جانت برم
شمارهٔ ۲۰۴: ما قدح کشتی و دل را همچو دریا کرده ایم
شمارهٔ ۲۰۵: ای تنم کرده ز غم موئی و در مو زده خم
شمارهٔ ۲۰۶: آن ماه پری رخ را در خانه نمی بینم
شمارهٔ ۲۰۷: مدام آن نرگس سرمست را در خواب می بینم
شمارهٔ ۲۰۸: گلی به رنگ تو در بوستان نمیبینم
شمارهٔ ۲۰۹: نشان دل بی نشان از که جویم
شمارهٔ ۲۱۰: صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم
شمارهٔ ۲۱۱: اشکست که می گردد در کوی تو همرازم
شمارهٔ ۲۱۲: ما زرخ کار خویش پرده برانداختیم
شمارهٔ ۲۱۳: ز لعلم ساغری در ده که چون چشم تو سرمستم
شمارهٔ ۲۱۴: گرچه من آب رخ از خاک درت یافته ام
شمارهٔ ۲۱۵: خیز تا باده در پیاله کنیم
شمارهٔ ۲۱۶: حکایت رخت از آفتاب می شنوم
شمارهٔ ۲۱۷: مدتی شد که درین شهر گرفتار توایم
شمارهٔ ۲۱۸: گر نگویم دوستی از دوستانت بوده ام
شمارهٔ ۲۱۹: ما دلی ایثار او کردیم و جانی یافتیم
شمارهٔ ۲۲۰: آنک لعلش عین آب زندگانی یافتیم
شمارهٔ ۲۲۱: بیا که هندوی گیسوی دلستان تو باشم
شمارهٔ ۲۲۲: ای لاله برگ خوش نظرت گلستان چشم
شمارهٔ ۲۲۳: بگذائی بسر کوی شما آمده ایم
شمارهٔ ۲۲۴: خیز تا برگ صبوحی بچمن ساز کنیم
شمارهٔ ۲۲۵: نسیم زلف تو از نوبهار می شنوم
شمارهٔ ۲۲۶: حَنّ فی روض الهوی قلبی کما ناح الحِمام
شمارهٔ ۲۲۷: کیست که گوید ببارگاه سلاطین
شمارهٔ ۲۲۸: تحیتی چو هوای ریاض خلد برین
شمارهٔ ۲۲۹: تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران
شمارهٔ ۲۳۰: ای باد سحرگاهی زینجا گذری کن
شمارهٔ ۲۳۱: خوشا صبح و صبوحی با هُمالان
شمارهٔ ۲۳۲: دوش چون از لعل میگون تو می گفتم سخن
شمارهٔ ۲۳۳: امشب ای یار قصد خواب مکن
شمارهٔ ۲۳۴: خیز و در بحر عدم غوطه خور و ما را بین
شمارهٔ ۲۳۵: چه خوشست باده خوردن بصبوح در گلستان
شمارهٔ ۲۳۶: ترا که گفت که قصد دل شکسته ی ما کن
شمارهٔ ۲۳۷: نسیم صبح کز بویش مشام جان شود مشکین
شمارهٔ ۲۳۸: ای صبا احوال دل با آن صنم تقریر کن
شمارهٔ ۲۳۹: بمن رسید نوید وصال دلداران
شمارهٔ ۲۴۰: هر کس که برگرفت دل از جان چنانک من
شمارهٔ ۲۴۱: سخن عشق نشاید بر هر کس گفتن
شمارهٔ ۲۴۲: هر که شد با ساکنان عالم علوی قرین
شمارهٔ ۲۴۳: بسی خون جگر دارد سر زلف تو در گردن
شمارهٔ ۲۴۴: بوقت صبح ندانم چه شد که مرغ چمن
شمارهٔ ۲۴۵: وقت صبوح شد بشبستان شتاب کن
شمارهٔ ۲۴۶: ای چشم تو چشم بند مستان
شمارهٔ ۲۴۷: ای صبا حال جگر گوشه ی ما چیست بگو
شمارهٔ ۲۴۸: که بر ز سرو روان تو خورد راست بگو
شمارهٔ ۲۴۹: برو ای باد بدانسوی که من دانم و تو
شمارهٔ ۲۵۰: ای چراغ دیده ی جان روی تو
شمارهٔ ۲۵۱: نفحه ی گلشن عشق از نفس ما بشنو
شمارهٔ ۲۵۲: ای شب قدر بیدلان طره ی دلربای تو
شمارهٔ ۲۵۳: بآفتاب جهانتاب سایه پرور تو
شمارهٔ ۲۵۴: ایکه چو موی شد تنم در هوس میان تو
شمارهٔ ۲۵۵: آن عید نیکوان بدر آمد بعید گاه
شمارهٔ ۲۵۶: خسرو گل بین دگر ملک سکندر یافته
شمارهٔ ۲۵۷: ای پسر دامن اهل قدم از دست مده
شمارهٔ ۲۵۸: ای دلم جان و جهان در راه جانان باخته
شمارهٔ ۲۵۹: ترک من هر لحظه گیرد با من از سر خرخشه
شمارهٔ ۲۶۰: ای سنبل تازه دسته بسته
شمارهٔ ۲۶۱: پری رخا منه از دست یکزمان شیشه
شمارهٔ ۲۶۲: تخت خیری بین دگر بر تخته ی خارا زده
شمارهٔ ۲۶۳: مه بی مهر من ز شعر سیاه
شمارهٔ ۲۶۴: چون سنبلت که دید سیاهی سرآمده
شمارهٔ ۲۶۵: آن ترک بلغاری نگر با چشم خونخوار آمده
شمارهٔ ۲۶۶: ای حبش برچین و چین در زنگبار انداخته
شمارهٔ ۲۶۷: از لب شیرین چون شکّر نبات آوردهای
شمارهٔ ۲۶۸: دیشب ای باد صبا گویی که جایی بودهای
شمارهٔ ۲۶۹: دوش پیری یافتم در گوشه ی میخانه ئی
شمارهٔ ۲۷۰: ایکه گوئی کز چه رو سرگشته می گردی چو گوی
شمارهٔ ۲۷۱: ای دل اگر دیو نئی ملک سلیمان چکنی
شمارهٔ ۲۷۲: مستی ز چشم دلکش میگون یار جوی
شمارهٔ ۲۷۳: میا در قلب ای دل که بازی نیست جانبازی
شمارهٔ ۲۷۴: سحر چون باد عیسی دم کند با روح دمسازی
شمارهٔ ۲۷۵: ای از حیای لعل لبت آب گشته می
شمارهٔ ۲۷۶: آب رخ ما بری و باد شماری
شمارهٔ ۲۷۷: چه جرم رفت که رفتی و ترک ما کردی
شمارهٔ ۲۷۸: نه عهد کردهای آخر که قصد ما نکنی
شمارهٔ ۲۷۹: ای پیک عاشقان اگر از حالم آگهی
شمارهٔ ۲۸۰: پرواز کن ای مرغ و بگلزار فرود آی
شمارهٔ ۲۸۱: مهر سلمی ورزی و دعوی سلمانی کنی
شمارهٔ ۲۸۲: ای روضه ی رضوان ز سر کوی تو بابی
شمارهٔ ۲۸۳: زهی اشکم ز شوق لعل میگون تو عنّابی
شمارهٔ ۲۸۴: گل سوری دگر بجلوه گری
شمارهٔ ۲۸۵: ای نفس مشک بیز باد بهاری
شمارهٔ ۲۸۶: باز، هرچند که در دستِ شَهان دارد جای
شمارهٔ ۲۸۷: یاد باد آنک دلم را مدد جان بودی
شمارهٔ ۲۸۸: در باز جان گر آرزوی جان طلب کنی
شمارهٔ ۲۸۹: دوش برطرف چمن گلبانک می زد بلبلی
شمارهٔ ۲۹۰: خوشا وقتی که از بستانسرائی
شمارهٔ ۲۹۱: راه بی پایان عشقت را نیابم منزلی
شمارهٔ ۲۹۲: چان پرورم گهی که تو جانان من شوی
شمارهٔ ۲۹۳: خوشا شراب محبت ز ساغر ازلی
شمارهٔ ۲۹۴: تو چون قربان نمی گردی کجا همکیش ما باشی
شمارهٔ ۲۹۵: تشنهام تا به کی آخر بده آبی ساقی
شمارهٔ ۲۹۶: زُر أرض دار سُعدی یا بارق الغوادی
شمارهٔ ۲۹۷: یا ملولاً عن سلامی أنت فی الدنیا مرا می
شمارهٔ ۲۹۸: یا من الیک میلی قف ساعة قبیلی
شمارهٔ ۲۹۹: یا من قریرة مقلتی لقیاک غایة منیتی