شمارهٔ ۸ - وله: گفت با من یکی ز فیروزان

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل المطائبات و المقطعات

گفت با من یکی ز فیروزان

که چه بودت ز آمدن مقصود


شهر بگذاشتی و بگذشتی

از مقامی که بود معدن جود


و امدی سوی محنت آبادی

که نباشد درو کرم موجود


این زمان با وجود حاکم ما

جود را نیست در زمانه وجود


سیم ویسه ست و شاه ما رامین

زر ایازست و میر ما محمود


نظر خود را بنویسید

نظرات