شمارهٔ ۱۰ - وله: کافی دولت و دین میر ابوبکر که نیست

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل المطائبات و المقطعات

کافی دولت و دین میر ابوبکر که نیست

در جهانت بمعالی و کمالات نظیر


چه دهم شرح مقادیر عطای تو که نیست

با ایادی گفت حاصل کان عشر عشیر


بگشا دست جوانمردی و با همچو منی

فکر امسال بیکباره برون کن ز ضمیر


بلبل طبع من آن به که ببستان سخن

سبق مدح تو تکرار کند گاه صفیر


من همانم که اگر در قلم آرم بیتی

چون قلم سر بنهد بر خط من تیر دبیر


قلعه گیران ضمیرم چو زه آرند کمان

صف گردنکش گردون بشکفاند بتیر


شمسه ی خاطر من چون بدرخشد ز افق

برود آب ز سرچشمه ی خورشید منیر


تو بدین خواجگی و میری خود غرّه مشو

که نه آنم که تصور کنم از خواجه و میر


من که سر پنجه ی شیران بسخن در شکنم

همه دانند که نبود غمم از خرسی پیر


نظر خود را بنویسید

نظرات