شمارهٔ ۲۰: ای ز چشمت رفته خواب از چشم خواب

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل غزلیات بخش حضریات

ای ز چشمت رفته خواب از چشم خواب

واب رویت برده آب از روی آب


از شکنج زلف و مهر طلعتت

تاب بر خورشید و در خورشید تاب


بینی ار بینی در آب و آینه

آفتاب روی و روی آفتاب


برنیندازی بنای عقل و دین

تاز عارض بر نیندازی نقاب


تشنگان وادی عشقت ز چشم

بر سر آبند و از دل بر سراب


پیکرم در مهر ماه روی تو

گشته چون تار قصب بر ماهتاب


زلف و رخسارت شبستانست و شمع

شکر و بادام تو نقل و شراب


خواب را در دور چشم مست تو

ای دریغ ار دید می یک شب بخواب


بسکه خواجو سیل می بارد ز چشم

خانه صبرش شد از باران خراب


نظر خود را بنویسید

نظرات