شمارهٔ ۱۳۴: در آن مجلس که جام عشق نوشتند
نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل غزلیات بخش حضریات
در آن مجلس که جام عشق نوشتند
کجا پند خردمندان نیوشند
خداوندان دانش نیک دانند
که مدهوشان خداوند هوشند
خوشا وقتی که مستان جام نوشین
بیاد چشمه ی نوش تو نوشند
مکن قصد من مسکین که خوبان
چنین در خون مسکینان نکوشند
برون از زلف و رخسارت ندیدم
که بر مه سنبل مه پوش پوشند
هنوزت جاودان در عین سحرند
هنوزت هندوان عنبر فروشند
مگو خواجو که مرغان ضمیرم
زمستی همچو بلبل در خروشند
نگر کازادکان گر ده زبانند
چو سوسن جمله گویای خموشند