شمارهٔ ۱۶ - فی الاستیهاب: مدیر نقطه ی عالم مدار مرکز ملک

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل قطعات بخش حضریات

مدیر نقطه ی عالم مدار مرکز ملک

جهان پناه سلیمان فر آصف ثانی


روان پیکر اقبال شمس دولت و دین

ترا رسد که کنی در جهان جهانبانی


چه گویمت که تو از فرط کبریا و جلال

ز هرچه در قلم آید هزار چندانی


ترا ز بهر چه بر حالم اطلاعی نیست

چو روشنست ترا رازهای پنهانی


مرا که داعی این حضرتم روا باشد

فتاده در کف صد محنت و پریشانی


چو در جهان بر ابنای دهر وقعی نیست

بدایع سخن از نکته های یونانی


مرا تو فاضل و دانا مخوان که در عالم

سعادتی نشنیدم ورای نادانی


قناعتیست من خسته را که محصولست

ز فیض عالم علوی غذای روحانی


نه همچو طایفه ی جاهلان که خرسندند

مثال نقش بهیمی بذوق نفسانی


ولی بنزد خرد ز اکتساب تربیتست

حیات روح طبیعی و روح حیوانی


ازین صداع بصدر تو بنده را غرضیست

بگویم ار بارادت سری بجنبانی


چو روشنست بر رای عالم آرایت

که از غذاست قوای نفوس انسانی


ز فرط محنت اگر بر جناب درگاهت

نیاز عرضه ندارم تو خود نمی دانی


نظر خود را بنویسید

نظرات