شمارهٔ ۲۴: نظری کن اگرت خاطر دوریشانست

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل غزلیات بخش سفریات

نظری کن اگرت خاطر دوریشانست

که جمال تو ز حسن نظر ایشانست


روی ازین بنده ی بیچاره ی درویش متاب

زانک سلطان جهان بنده ی درویشانست


پند خویشان نکنم گوش که بی خویشتنم

آشنایان غمت را چه غم از خویشانست


بده آن باده ی نوشین که ندارم سر خویش

کانک از خویش کند بیخبرم خویش آنست


حاصل از عمر بجز وصل نکورویان نیست

لیکن اندیشه ز تشویش بد اندیشانست


نکنم ترکش اگر زانک به تیرم بزند

خنک آن صید که قربان جفا کیشانست


مرهمی بر دل خواجو که نهد زانک طبیب

فارغ از درد دل خسته ی دل ریشانست


نظر خود را بنویسید

نظرات