شمارهٔ ۴۹: تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل غزلیات بخش سفریات

تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت

رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت


تا دور شدی از برم ای طرفه ی بغداد

شد دامن من دجله ی بغداد ز دستت


از دست تو فردا بروم داد بخواهم

تا چند کشم محنت و بیداد ز دستت


بی شکّر شیرین تو بر درگه خسرو

بر سینه زنم سنگ چو فرهاد ز دستت


گر زانک بپای علمم راه نباشد

از دور من و خاک ره و داد ز دستت


از خاک سر کوی تو چون دور فتادیم

دادیم دل سوخته بر باد ز دستت


زینسان که بغم خوردن خواجو شده ئی شاد

شک نیست که هرگز نشود شاد ز دستت


نظر خود را بنویسید

نظرات