شمارهٔ ۱۰۶: جادوئی چون نرگس مستت به بیماری که دید

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل غزلیات بخش سفریات

جادوئی چون نرگس مستت به بیماری که دید

هندوئی چون طره ی پستت بطرّاری که دید


در سواد شام تاری مشک تاتاری که یافت

بر بیاض صبح صادق خطّ زنگاری که دید


مردم آزاری و هر دم عزم بیزاری کنی

بیگناهی مردم آزاری و بیزاری که دید


چون ندارم زور و زر هم چاره ی من زاریست

بی زر و زوری بدین مسکینی و زاری که دید


انک زر و شمشاد را پای خجالت در گلست

راستی را زان صفت سروی بعیاری که دید


تا صبا دسته بند سنبل گلپوش او

کار او جز عنبر افشانی و عطّاری که دید


گفتمش بینم ترا مست و مرا ساغر بدست

گفت سلطانرا حریف رند بازاری که دید


قصد خواجو کرد و خونش خورد و بر خاکش نشاند

ای عزیزان هرگز از خونخواری این خواری که دید


نظر خود را بنویسید

نظرات