شمارهٔ ۱۴۶: چون هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل غزلیات بخش سفریات

چون هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار

نظر بقربت یارست نی بقرب دیار


چو زائران حرم را وصال روحانیست

تفاوتی نکند از دنوّ و بعد مزار


رسید عمر بپایان و داستان فراق

ز حد گذشت و بپایان نمی رسد طومار


بباغ بلبل خوش نغمه سحر خوان بین

که روز و شب سبق عشق می کند تکرار


بیا که حلقه نشینان بزمگاه الست

زدند بر در دل حلقه ی در خمّار


بکش جفای رقیب ار حبیب می خواهی

کنار گل نبری گر کنی کناره ز خار


چو هجر و وصل مساویست در حقیقت عشق

اگر ز هجر بسوزی بساز و وصل انگار


درست قلب من ارشد شکسته باکی نیست

بحکم آنکه روان می رود درین بازار


بروی خوب وی آنکس نظر کند خواجو

که پشت برد و جهان کرد و روی بر دیوار


نظر خود را بنویسید

نظرات