شمارهٔ ۲۲۷: ای هیچ در میان نه ز موی میان تو

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی فصل غزلیات بخش سفریات

ای هیچ در میان نه ز موی میان تو

نادیده دیده هیچ بلطف دهان تو


گفتم که چون کمر کشمت تنگ در کنار

لیکن ضرورتست کنار از میان تو


هیچ از دهان تنگ تو نگرفته کام جان

جانرا فدای جان تو کردن بجان تو


هر لحظه ابروی تو کند بر دلم کمین

پیوسته چون کشد دل ریشم کمان تو


تا دیده ام چشم تو بیمار خفته است

خوابم نمی برد ز غم ناتوان تو


باز آی ای همای همایون که مرغ دل

پر می زند در آزروی آشیان تو


در صورت بدیع تو چندین معانیست

یا رب چه صورتی که ندانم بیان تو


ای باغبان ترا چه زبان گر بسوی ما

آید نسیمی از طرف بوستان تو


خواجو اگر چو تیغ نباشی زبان دراز

عالم شود مسخر تیغ زبان تو


نظر خود را بنویسید

نظرات