رباعیات

نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی بخش سفریات

رباعیات

شمارهٔ ۱: گفتم مستی گفت که آری بخدا شمارهٔ ۲: آن موی میان که می نماید رو را شمارهٔ ۳: چون دلبر ما دل بر بود از برما شمارهٔ ۴: تا چند ز پیش خویش رانی ما را شمارهٔ ۵: می رفت و گرفته کار سروش بالا شمارهٔ ۶: ای لفظ ترا لؤلؤی لالالالا شمارهٔ ۷: ای ریخته قند مصری از شکّر لب شمارهٔ ۸: گر پخته ئی ای خواجه می خام طلب شمارهٔ ۹: امشب که حریفان همه مستند و خراب شمارهٔ ۱۰: ای قصر مودّت بوجود تو خراب شمارهٔ ۱۱: ای از می لعلت شده جان مست و خراب شمارهٔ ۱۲: ای تیره ز زلف سیهت دیده ی شب شمارهٔ ۱۳: ای گوی دلم در خم چوگان طرب شمارهٔ ۱۴: آن سرو سهی چون قدح می بگرفت شمارهٔ ۱۵: هر چند فلک ز رتبتت برتر نیست شمارهٔ ۱۶: ای آنکه ترا جود و مکارم کارست شمارهٔ ۱۷: زلف تو که هم حلقه و هم حلقه رباست شمارهٔ ۱۸: ای خطّ تو دیباچه ی قانون نجات شمارهٔ ۱۹: ترکی که ختائی نسب ورومی روست شمارهٔ ۲۰: زلف سیهت که اژدهائی سیهست شمارهٔ ۲۱: آن فتنه که لطف و دلبری مایه ی اوست شمارهٔ ۲۲: با پسته ی شیرین تو شکّر هیچست شمارهٔ ۲۳: کارم ز بزرگان عراق ار بنواست شمارهٔ ۲۴: دل در پی آن یار پسندیده برفت شمارهٔ ۲۵: آن سرو حسینی که ز اصفاهان خاست شمارهٔ ۲۶: آن سنگدل سیمبر آیا ز کجاست شمارهٔ ۲۷: فهرست صحیفه ی معانی دل ماست شمارهٔ ۲۸: چون روی تو خور بعالم افروزی نیست شمارهٔ ۲۹: دل جز دهن تو کام جان هیچ نداشت شمارهٔ ۳۰: ای سرمه چشم اختران خاک درت شمارهٔ ۳۱: گفتم سخنت گفت مگو کم یادست شمارهٔ ۳۲: با پسته ی تنگ تو شکر بر هیچست شمارهٔ ۳۳: با تشنه سخن زاب روان باید گفت شمارهٔ ۳۴: هر چند که شد چو باغ رضوان درودشت شمارهٔ ۳۵: ای خواجه ترا بنظم اگر دسترسست شمارهٔ ۳۶: ای اطلس چرخ پیش بالای تو پست شمارهٔ ۳۷: بی روی تو دل ز مهر و ماهم بگرفت شمارهٔ ۳۸: ای آنکه عقاب چرخ پیشت مگسست شمارهٔ ۳۹: از رخ چو بتم زلف معنبر برداشت شمارهٔ ۴۰: کی چون خط سبزت شب تاری بودست شمارهٔ ۴۱: آنکو بشکر خنده ی شیرین قندست شمارهٔ ۴۲: آنکو ز عقیقش آب شکّر رفتست شمارهٔ ۴۳: ای قبّه ی عرش گوشه ی ایوانت شمارهٔ ۴۴: در کوی تو هر شبم هیاهوی دلست شمارهٔ ۴۵: آن پنبه که دست از وهمی باید شست شمارهٔ ۴۶: هرگز بمراد من شبی روز نگشت شمارهٔ ۴۷: دوش آن پسر کوفه گر چون برخاست شمارهٔ ۴۸: بر طرف چمن گلی چو رویت نشکفت شمارهٔ ۴۹: بر دل فلکم ز مهر نیرنگ ز دست شمارهٔ ۵۰: طوطی خط تو تنگ شکّر بگرفت شمارهٔ ۵۱: دل بلبل وباغ عارضت گلزارست شمارهٔ ۵۲: رخشنده رخ تو آفتابی دگرست شمارهٔ ۵۳: ماهی که رخش فتنه ی دور قمرست شمارهٔ ۵۴: آن یار که سیمین بر و نسرین بدنست شمارهٔ ۵۵: آن حور پرچهره که ماواش دلست شمارهٔ ۵۶: در زلف تو هر چند شکست افتادست شمارهٔ ۵۷: تا قدّم از ابروش چو ماه دو شبه ست شمارهٔ ۵۸: با دل گفتم چو چشمم از خون دریاست شمارهٔ ۵۹: باز آی که موسم جوانی بگذشت شمارهٔ ۶۰: چون چنگ سر زلف توام در چنگست شمارهٔ ۶۱: ای آنک دلم در غم عشقت خونست شمارهٔ ۶۲: دردم چو بجان رسید درمان بفرست شمارهٔ ۶۳: شاهی که نداد بنده را داد برفت شمارهٔ ۶۴: آن ترک پریچهره که قصد جان داشت شمارهٔ ۶۵: ای آنک دلم در غم عشقت یکتاست شمارهٔ ۶۶: یاری که دلم ز غم بفرسود برفت شمارهٔ ۶۷: ای آنک قدت براستی عین بلاست شمارهٔ ۶۸: دل در طلب محرم و محرم همه اوست شمارهٔ ۶۹: با لعل لب تو آب حیوان آبیست شمارهٔ ۷۰: ای داده خواقین سپهری باجت شمارهٔ ۷۱: با هستی تو انسی و جانی همه نیست شمارهٔ ۷۲: شاه فلکت مشتری بازارست شمارهٔ ۷۳: گر زانک ترا بکام دل دسترسست شمارهٔ ۷۴: بر چرخ چرا تکیه کنی کان دارست شمارهٔ ۷۵: دریاب که بی‌توام دل از غم بگرفت شمارهٔ ۷۶: هنگام صبوح خوش بود عاشق و مست شمارهٔ ۷۷: جانم که دل از ملک درونش بگرفت شمارهٔ ۷۸: چپ راست که هم حلقه و هم حلقه رباست شمارهٔ ۷۹: گر اهل دلی ای دل دیوانه مست شمارهٔ ۸۰: از ناله ی من پشت فلک خم بگرفت شمارهٔ ۸۱: ای آنک برت ملک سلیمان با دست شمارهٔ ۸۲: اقبال تو تیغی که بدست آوردست شمارهٔ ۸۳: در هر چه نه زان تست نتوان پیوست شمارهٔ ۸۴: هستی بهمین نقش هیولانی نیست شمارهٔ ۸۵: اشکم که چو لعل آبدار افتادست شمارهٔ ۸۶: ای کار دلم رفته ز زلف تو ز دست شمارهٔ ۸۷: ای شهره شهر باده باروت خوشست شمارهٔ ۸۸: تا چرخ مرا بدین دیار افکندست شمارهٔ ۸۹: امشب که وصال آن مه سیمبرست شمارهٔ ۹۰: آن فتنه ی نوخاسته دیگر ز چه خاست شمارهٔ ۹۱: دود دل ما باد نباید پنداشت شمارهٔ ۹۲: بستان ز شکوفه حلّه پوش آمده است شمارهٔ ۹۳: شخصم ز میان یار نایاب ترست شمارهٔ ۹۴: آن فتنه کن شمع جمع ما بود برفت شمارهٔ ۹۵: آن سرو سخنگو که مه هر جائیست شمارهٔ ۹۶: دارم چو میان او بدن یعنی هیچ شمارهٔ ۹۷: اجوف تن ناقصم خیالیست صحیح شمارهٔ ۹۸: رخسار تو در پرده عیان بتوان دید شمارهٔ ۹۹: گردون گرهی ز طاق ایوان تو باد شمارهٔ ۱۰۰: سلطان فلک بنده ی دربان تو باد شمارهٔ ۱۰۱: با قدر تو چرخ را زمین ساخته اند شمارهٔ ۱۰۲: مرغان سپهری که درین نه قفسند شمارهٔ ۱۰۳: کس پیش تو نام سخن آسان نبرد شمارهٔ ۱۰۴: احمد که بشعر امتحانم فرمود شمارهٔ ۱۰۵: گفتم که چه ریزدت زلب گفت که قند شمارهٔ ۱۰۶: بازار روان از بدنت می کشند شمارهٔ ۱۰۷: آن جام که جرعه ئیش جانی ارزد شمارهٔ ۱۰۸: این صدر نشینان که در این اطرافند شمارهٔ ۱۰۹: دل جای در آن طرّه پرخم خواهد شمارهٔ ۱۱۰: ماهی که بسالی نکند از ما یاد شمارهٔ ۱۱۱: دل فتنه ی آن چشم خوش جادو شد شمارهٔ ۱۱۲: از کار دل ارچه بوی خون می آید شمارهٔ ۱۱۳: چشمم چو نظر بر رخ یار اندازد شمارهٔ ۱۱۴: دیشب بت من چو ترکتازی می کرد شمارهٔ ۱۱۵: مستان صبوحی چو سحر برخیزند شمارهٔ ۱۱۶: گر مهر رخت خیمه بر افلاک زند شمارهٔ ۱۱۷: زان آب کزو آتش عشرت خیزد شمارهٔ ۱۱۸: ای شمع اگر زانک بسوزی شاید شمارهٔ ۱۱۹: جان با لب دوست عشق‌بازی می‌کرد شمارهٔ ۱۲۰: دردا که شراب وصل ناخورده بماند شمارهٔ ۱۲۱: چشم تو دلم را بفغان می آرد شمارهٔ ۱۲۲: از مشک سیه چو سایه برخور فکند شمارهٔ ۱۲۳: آنکو رخش از خلد برین بابی بود شمارهٔ ۱۲۴: باد سحری که بوستان آراید شمارهٔ ۱۲۵: چون خامه حدیثت بزبان می آرد شمارهٔ ۱۲۶: قومی که نیند آگه از ایجاد وجود شمارهٔ ۱۲۷: ای همنفسان اگر مرا غمخوارید شمارهٔ ۱۲۸: ای نکهت خلد پیش انفاس تو باد شمارهٔ ۱۲۹: امشب که ز چرخ بوی خون می آید شمارهٔ ۱۳۰: شد کشته کسی که در جهان سرور بود شمارهٔ ۱۳۱: شب نیست که آهم بفلک برنرود شمارهٔ ۱۳۲: سروی که بنفشه بر سمن فرساید شمارهٔ ۱۳۳: هر دم که مرا از طلعتت یاد آید شمارهٔ ۱۳۴: تا هجر تو با منش وصالی باشد شمارهٔ ۱۳۵: دی زلف ترا باد سحر می جنباند شمارهٔ ۱۳۶: یارم چو مقیم دل پر خون آید شمارهٔ ۱۳۷: امروز که سبزه گرد باغت بدمید شمارهٔ ۱۳۸: یا رب که میانت بکناری مرساد شمارهٔ ۱۳۹: آن سرو خرامان که چنان می آید شمارهٔ ۱۴۰: آن جان عزیز بین که چون خوارم کرد شمارهٔ ۱۴۱: با طرّه بگو تا دل ما باز آرد شمارهٔ ۱۴۲: هر صبح که دم ز ملکت خاور زد شمارهٔ ۱۴۳: آنها که سر از چرخ برافروخته اند شمارهٔ ۱۴۴: مه نعل سمند باد جولان تو باد شمارهٔ ۱۴۵: یا رب که ببالاش بلائی مرساد شمارهٔ ۱۴۶: ای اشک جواب دل تو چون خواهی داد شمارهٔ ۱۴۷: آن روی که رشک ماه تابان آمد شمارهٔ ۱۴۸: مستی که نه هستیم زیان می دارد شمارهٔ ۱۴۹: هر دم که ز آب چشم ما آرد یاد شمارهٔ ۱۵۰: با لعل تو آب آب حیوان ریزد شمارهٔ ۱۵۱: دل را خبری ز عالم جان دادند شمارهٔ ۱۵۲: گفتی که کسی که فتنه می انگیزد شمارهٔ ۱۵۳: دل در سرت ای نگار سیمین تن شد شمارهٔ ۱۵۴: ماهی که دلم بزلف مشک افشان برد شمارهٔ ۱۵۵: چون چشم خوش تو ترکتازی می کرد شمارهٔ ۱۵۶: این همنفسان که اندرین انجمنند شمارهٔ ۱۵۷: آنزلف مسلسل که چنان می پیچد شمارهٔ ۱۵۸: دل فتنه ی آن سرو خرامان تو شد شمارهٔ ۱۵۹: گر پیرهن کشیده ات می باید شمارهٔ ۱۶۰: گیسوی کژت گوی بچوگان ببرد شمارهٔ ۱۶۱: شاهی کنم ار بنده خویشم داند شمارهٔ ۱۶۲: بذلی نه که در خانه بماند دیار شمارهٔ ۱۶۳: آن لعبت زرّین کمر سیمین بر شمارهٔ ۱۶۴: سودای توام محرم راز اولیتر شمارهٔ ۱۶۵: ای فتنه ی چشم پر خمارت عبهر شمارهٔ ۱۶۶: آن شاه که شهر علم را آمد در شمارهٔ ۱۶۷: می گفت دهل دوش بهنگام سحر شمارهٔ ۱۶۸: ای لفظ تو چون دیده من گوهربار شمارهٔ ۱۶۹: زلف بت من گفت که در دور قمر شمارهٔ ۱۷۰: عیسی نفسا ز خسته دم باز مگیر شمارهٔ ۱۷۱: ساقی ببر این جامه و آن جام بیار شمارهٔ ۱۷۲: خر را بفروش و کرّه ئی رنگین خر شمارهٔ ۱۷۳: چون بی می پخته خام می‌باشد کار شمارهٔ ۱۷۴: گفتم مگذر گفت ز پیشم بگذر شمارهٔ ۱۷۵: گفتم چو شوم تیغ ترا گفت سپر شمارهٔ ۱۷۶: گفتم که برویت چه کنم گفت نظر شمارهٔ ۱۷۷: گفتم روزم گفت بدین روز مناز شمارهٔ ۱۷۸: ای از لب شیرین تو شوریده شکر شمارهٔ ۱۷۹: ایدل خبر گنج ز ویرانه بپرس شمارهٔ ۱۸۰: سوز جگر شمع ز پروانه بپرس شمارهٔ ۱۸۱: ای از کف دُرپاش تو دریا در جوش شمارهٔ ۱۸۲: آوازه در افکنده سپهر سرکش شمارهٔ ۱۸۳: بی عشق چه ریحان بر عاقل چه حشیش شمارهٔ ۱۸۴: ای لعبت گلرخ می گلرنگ بکش شمارهٔ ۱۸۵: خر کرّه ماده را بآخور درکش شمارهٔ ۱۸۶: پایم که ز آزار نبودی اثرش شمارهٔ ۱۸۷: ای هندوی تیغت بجهانگیری فاش شمارهٔ ۱۸۸: فریاد ز چشم یار و جادو گریش شمارهٔ ۱۸۹: ای کلّ معانی تو از حسن بدیع شمارهٔ ۱۹۰: ای ذات شریفت گهر دُرج شرف شمارهٔ ۱۹۱: ای تیغ تو بگرفت جهان الا زنگ شمارهٔ ۱۹۲: آن فتنه که در سیم نهان دارد سنگ شمارهٔ ۱۹۳: ای ذات تو گلدسته بستان جلال شمارهٔ ۱۹۴: ای صیقلی آینه ی روشن دل شمارهٔ ۱۹۵: دلدار مرا بدلبری نیست عدیل شمارهٔ ۱۹۶: نادیده تمام روی آن ماه چگل شمارهٔ ۱۹۷: کاوس سرادق جلالست جمال شمارهٔ ۱۹۸: بر گلشن روی عالم افروز تو خال شمارهٔ ۱۹۹: ای شعر تو سرمایه ی دیوان کمال شمارهٔ ۲۰۰: ای کلک تو تیز کرده بازار جلال شمارهٔ ۲۰۱: خون شد جگرم ز دل که خون باد این دل شمارهٔ ۲۰۲: ای صیت تو آب برده از باد شمال شمارهٔ ۲۰۳: چون شمع بجز سوز جگر نپسندم شمارهٔ ۲۰۴: تا کی دل شوریده مشوّش داریم شمارهٔ ۲۰۵: ای بس که ز دیده خون دل می بارم شمارهٔ ۲۰۶: چون جان و دل از برای دلبر دارم شمارهٔ ۲۰۷: آن سر که ز بهر تیغ تیز تو نهم شمارهٔ ۲۰۸: ساقی بده آن باده که ما مستانیم شمارهٔ ۲۰۹: هر نکته ی چون آب که می راند چشم شمارهٔ ۲۱۰: من ملک جهانرا بسخن می گیرم شمارهٔ ۲۱۱: من حلقه بگوش حلقه ی گوش توام شمارهٔ ۲۱۲: ای از دو جهان وصل تو مقصود دلم شمارهٔ ۲۱۳: ای لفظ تو آب برده از دُرّ یتیم شمارهٔ ۲۱۴: هر لحظه که یاد آن جفا کیش کنم شمارهٔ ۲۱۵: چون نامه دلی پر از شکایت دارم شمارهٔ ۲۱۶: یک چند مقیم کُنج میخانه شدیم شمارهٔ ۲۱۷: ای سرو قد لاله رخ عبهر چشم شمارهٔ ۲۱۸: چون کلّه نشین عالم راز آیم شمارهٔ ۲۱۹: ساقی بده آن باده که خون شد جگرم شمارهٔ ۲۲۰: من دل بوفای دلستانی بدهم شمارهٔ ۲۲۱: در بتکده چون قابل ایمان گشتیم شمارهٔ ۲۲۲: دلبر برخ دلکش و چشم نائم شمارهٔ ۲۲۳: وقتست که خیمه سوی گلزار زنیم شمارهٔ ۲۲۴: بر روی تو هر دم نگران می گردم شمارهٔ ۲۲۵: در راه مراغه با گروهی مردم شمارهٔ ۲۲۶: خفّاش نیم کز آفتاب اندیشم شمارهٔ ۲۲۷: گفتم که دمم چند دهی گفت چه دم شمارهٔ ۲۲۸: گفتم که دمم چند دهی گفت چه دم شمارهٔ ۲۲۹: ای دانه ی خال سیهت دام دلم شمارهٔ ۲۳۰: ای پایه ی قدر تو زادراک برون شمارهٔ ۲۳۱: آنکس زختاست اصل و ابر و از چین شمارهٔ ۲۳۲: ای دل چه روی در طلب دلخواهان شمارهٔ ۲۳۳: گفتم چه خورم در طلبت گفت که خون شمارهٔ ۲۳۴: گفتم بچه مانده مژه ات گفت سنان شمارهٔ ۲۳۵: گفتم که چه خواهی که دهم گفتا جان شمارهٔ ۲۳۶: در باغ چو زد هزار دستان دستان شمارهٔ ۲۳۷: ای ماه رخت فزوده مهر دل من شمارهٔ ۲۳۸: هر لحظه کمان ابروان زه می کن شمارهٔ ۲۳۹: ای شکل و شمائلت چو شعرم موزون شمارهٔ ۲۴۰: ای بلبل خوش نغمه ی بستان سخن شمارهٔ ۲۴۱: هر لحظه شکن بر شکن مو مفکن شمارهٔ ۲۴۲: آن سرو سهی چو خیمه می زد بیرون شمارهٔ ۲۴۳: ای دل چو بنامه می دهی شرح جنون شمارهٔ ۲۴۴: ای شعر خوشت نتیجه ی جان سخن شمارهٔ ۲۴۵: گفتند که در کوی خرابات مرو شمارهٔ ۲۴۶: ای رافع نه منظره ی شش در تو شمارهٔ ۲۴۷: ای خاتم ملکت بقا را جم تو شمارهٔ ۲۴۸: بر بود دلم یک نظر از منظر او شمارهٔ ۲۴۹: ای کام دل از جنّت اعلی همه تو شمارهٔ ۲۵۰: پیری دیدیم جمله ی وردش یا هو شمارهٔ ۲۵۱: ای بسته دم عیسی مریم دم تو شمارهٔ ۲۵۲: تو کعبه قدسی و روان زمزم تو شمارهٔ ۲۵۳: نارست جهان بگرد پیراهن او شمارهٔ ۲۵۴: ای طوطی روح را غذا شکّر تو شمارهٔ ۲۵۵: چون لعبت باغ پرده بگشود از رو شمارهٔ ۲۵۶: گر باز نبینیم رخ چون خور او شمارهٔ ۲۵۷: رفتم بعراق بر در جانانه شمارهٔ ۲۵۸: ای لفظ ترا لؤلؤ لالا بنده شمارهٔ ۲۵۹: گنجست غم عشقش و دل دیوانه شمارهٔ ۲۶۰: گفتم که چو رویت چه بود گفت که ماه شمارهٔ ۲۶۱: گفتم چه زنم در غم تو گفت که آه شمارهٔ ۲۶۲: ای برده ضمیرت از مه و مهر فَرِه شمارهٔ ۲۶۳: آنکو ز بنفشه بر گل افکنده زره شمارهٔ ۲۶۴: ماهی که ببرد از مه و خورشید فَرِه شمارهٔ ۲۶۵: بیمار غم تو گر نگردد به به شمارهٔ ۲۶۶: تا غالیه بر برگ سمن بیخته ئی شمارهٔ ۲۶۷: گر صد رهم از خویش جدا داشته ئی شمارهٔ ۲۶۸: در میکده گرنه پای بند میمی شمارهٔ ۲۶۹: گفتم جانم گفت ز جان سیر برای شمارهٔ ۲۷۰: در ساغر زر لعل بدخشان داری شمارهٔ ۲۷۱: گفتم چشمت گفت مکن بی بصری شمارهٔ ۲۷۲: گفتم قمرت گفت بچشمش گردی شمارهٔ ۲۷۳: گفتم جانم گفت بمیر ار مردی شمارهٔ ۲۷۴: گر با تو فلک دم زند از سرداری شمارهٔ ۲۷۵: گفتم چه کند دفع غمم گفت که می شمارهٔ ۲۷۶: ای آنکه برخ آتش و گیسو عودی شمارهٔ ۲۷۷: ای دل تو مرا درین عذاب افکندی شمارهٔ ۲۷۸: آن لحظه که سر مست من بی سر و پای شمارهٔ ۲۷۹: ای شمع اگر سر نفرازی چه کنی شمارهٔ ۲۸۰: گر طرّه ی مشکبار بر رو فکنی شمارهٔ ۲۸۱: بودی که کسی از تو نشانم دادی شمارهٔ ۲۸۲: روح ملکی ساجد و مسجود توئی شمارهٔ ۲۸۳: ای آنک تو مانی و نمانی بکسی شمارهٔ ۲۸۴: ای پیکرم از مهر مهی ماه نوی شمارهٔ ۲۸۵: بی یار هزار باغ و گلشن بجوی شمارهٔ ۲۸۶: دی صبحدم آن غیرت سرو چمنی شمارهٔ ۲۸۷: می آیم و در بروی من می بندی شمارهٔ ۲۸۸: شرطست دلا کز سر جان برخیزی شمارهٔ ۲۸۹: ای دیده زانوار تو موسی قبسی شمارهٔ ۲۹۰: ای خواجه که سرمایه دین ودادی شمارهٔ ۲۹۱: ای پیک مبارک ز کجا می آئی شمارهٔ ۲۹۲: ای بنده ی درگاه تو هر آزادی شمارهٔ ۲۹۳: تا چند ز مهر مه آن غالیه موی شمارهٔ ۲۹۴: رفت آنک بباغ و راغ کردیمی جای شمارهٔ ۲۹۵: هر چند که در ملک فصاحت میری شمارهٔ ۲۹۶: هر چند که ما را فلک بی سر و پای شمارهٔ ۲۹۷: در حال من از نگاه ازین به نکنی شمارهٔ ۲۹۸: ای غرّه بفضل و خالی از دانائی شمارهٔ ۲۹۹: ای حلقه که هم پای سر اندازانی شمارهٔ ۳۰۰: ای مشک تتار از سر زلفت تاری شمارهٔ ۳۰۱: ای کرده خور از خجلت رخسار تو خوی شمارهٔ ۳۰۲: آن موی میان که تا میان دارد موی شمارهٔ ۳۰۳: در خانه دلم تنگ شد از تنهائی شمارهٔ ۳۰۴: وقتی گرت افتد اتفاق سفری شمارهٔ ۳۰۵: ای شب مگر آن زلف سمن فرسائی شمارهٔ ۳۰۶: آن لعبت نی زن من اگر با ویمی شمارهٔ ۳۰۷: تا چند چو خور بر سر عالم لرزی شمارهٔ ۳۰۸: دیشب صنمی سرو قد شیرازی