رباعیات
نوشته خواجوی کرمانی در صنایع الکمال دیوان اشعار خواجوی کرمانی بخش سفریات
رباعیات
شمارهٔ ۱: گفتم مستی گفت که آری بخدا
شمارهٔ ۲: آن موی میان که می نماید رو را
شمارهٔ ۳: چون دلبر ما دل بر بود از برما
شمارهٔ ۴: تا چند ز پیش خویش رانی ما را
شمارهٔ ۵: می رفت و گرفته کار سروش بالا
شمارهٔ ۶: ای لفظ ترا لؤلؤی لالالالا
شمارهٔ ۷: ای ریخته قند مصری از شکّر لب
شمارهٔ ۸: گر پخته ئی ای خواجه می خام طلب
شمارهٔ ۹: امشب که حریفان همه مستند و خراب
شمارهٔ ۱۰: ای قصر مودّت بوجود تو خراب
شمارهٔ ۱۱: ای از می لعلت شده جان مست و خراب
شمارهٔ ۱۲: ای تیره ز زلف سیهت دیده ی شب
شمارهٔ ۱۳: ای گوی دلم در خم چوگان طرب
شمارهٔ ۱۴: آن سرو سهی چون قدح می بگرفت
شمارهٔ ۱۵: هر چند فلک ز رتبتت برتر نیست
شمارهٔ ۱۶: ای آنکه ترا جود و مکارم کارست
شمارهٔ ۱۷: زلف تو که هم حلقه و هم حلقه رباست
شمارهٔ ۱۸: ای خطّ تو دیباچه ی قانون نجات
شمارهٔ ۱۹: ترکی که ختائی نسب ورومی روست
شمارهٔ ۲۰: زلف سیهت که اژدهائی سیهست
شمارهٔ ۲۱: آن فتنه که لطف و دلبری مایه ی اوست
شمارهٔ ۲۲: با پسته ی شیرین تو شکّر هیچست
شمارهٔ ۲۳: کارم ز بزرگان عراق ار بنواست
شمارهٔ ۲۴: دل در پی آن یار پسندیده برفت
شمارهٔ ۲۵: آن سرو حسینی که ز اصفاهان خاست
شمارهٔ ۲۶: آن سنگدل سیمبر آیا ز کجاست
شمارهٔ ۲۷: فهرست صحیفه ی معانی دل ماست
شمارهٔ ۲۸: چون روی تو خور بعالم افروزی نیست
شمارهٔ ۲۹: دل جز دهن تو کام جان هیچ نداشت
شمارهٔ ۳۰: ای سرمه چشم اختران خاک درت
شمارهٔ ۳۱: گفتم سخنت گفت مگو کم یادست
شمارهٔ ۳۲: با پسته ی تنگ تو شکر بر هیچست
شمارهٔ ۳۳: با تشنه سخن زاب روان باید گفت
شمارهٔ ۳۴: هر چند که شد چو باغ رضوان درودشت
شمارهٔ ۳۵: ای خواجه ترا بنظم اگر دسترسست
شمارهٔ ۳۶: ای اطلس چرخ پیش بالای تو پست
شمارهٔ ۳۷: بی روی تو دل ز مهر و ماهم بگرفت
شمارهٔ ۳۸: ای آنکه عقاب چرخ پیشت مگسست
شمارهٔ ۳۹: از رخ چو بتم زلف معنبر برداشت
شمارهٔ ۴۰: کی چون خط سبزت شب تاری بودست
شمارهٔ ۴۱: آنکو بشکر خنده ی شیرین قندست
شمارهٔ ۴۲: آنکو ز عقیقش آب شکّر رفتست
شمارهٔ ۴۳: ای قبّه ی عرش گوشه ی ایوانت
شمارهٔ ۴۴: در کوی تو هر شبم هیاهوی دلست
شمارهٔ ۴۵: آن پنبه که دست از وهمی باید شست
شمارهٔ ۴۶: هرگز بمراد من شبی روز نگشت
شمارهٔ ۴۷: دوش آن پسر کوفه گر چون برخاست
شمارهٔ ۴۸: بر طرف چمن گلی چو رویت نشکفت
شمارهٔ ۴۹: بر دل فلکم ز مهر نیرنگ ز دست
شمارهٔ ۵۰: طوطی خط تو تنگ شکّر بگرفت
شمارهٔ ۵۱: دل بلبل وباغ عارضت گلزارست
شمارهٔ ۵۲: رخشنده رخ تو آفتابی دگرست
شمارهٔ ۵۳: ماهی که رخش فتنه ی دور قمرست
شمارهٔ ۵۴: آن یار که سیمین بر و نسرین بدنست
شمارهٔ ۵۵: آن حور پرچهره که ماواش دلست
شمارهٔ ۵۶: در زلف تو هر چند شکست افتادست
شمارهٔ ۵۷: تا قدّم از ابروش چو ماه دو شبه ست
شمارهٔ ۵۸: با دل گفتم چو چشمم از خون دریاست
شمارهٔ ۵۹: باز آی که موسم جوانی بگذشت
شمارهٔ ۶۰: چون چنگ سر زلف توام در چنگست
شمارهٔ ۶۱: ای آنک دلم در غم عشقت خونست
شمارهٔ ۶۲: دردم چو بجان رسید درمان بفرست
شمارهٔ ۶۳: شاهی که نداد بنده را داد برفت
شمارهٔ ۶۴: آن ترک پریچهره که قصد جان داشت
شمارهٔ ۶۵: ای آنک دلم در غم عشقت یکتاست
شمارهٔ ۶۶: یاری که دلم ز غم بفرسود برفت
شمارهٔ ۶۷: ای آنک قدت براستی عین بلاست
شمارهٔ ۶۸: دل در طلب محرم و محرم همه اوست
شمارهٔ ۶۹: با لعل لب تو آب حیوان آبیست
شمارهٔ ۷۰: ای داده خواقین سپهری باجت
شمارهٔ ۷۱: با هستی تو انسی و جانی همه نیست
شمارهٔ ۷۲: شاه فلکت مشتری بازارست
شمارهٔ ۷۳: گر زانک ترا بکام دل دسترسست
شمارهٔ ۷۴: بر چرخ چرا تکیه کنی کان دارست
شمارهٔ ۷۵: دریاب که بیتوام دل از غم بگرفت
شمارهٔ ۷۶: هنگام صبوح خوش بود عاشق و مست
شمارهٔ ۷۷: جانم که دل از ملک درونش بگرفت
شمارهٔ ۷۸: چپ راست که هم حلقه و هم حلقه رباست
شمارهٔ ۷۹: گر اهل دلی ای دل دیوانه مست
شمارهٔ ۸۰: از ناله ی من پشت فلک خم بگرفت
شمارهٔ ۸۱: ای آنک برت ملک سلیمان با دست
شمارهٔ ۸۲: اقبال تو تیغی که بدست آوردست
شمارهٔ ۸۳: در هر چه نه زان تست نتوان پیوست
شمارهٔ ۸۴: هستی بهمین نقش هیولانی نیست
شمارهٔ ۸۵: اشکم که چو لعل آبدار افتادست
شمارهٔ ۸۶: ای کار دلم رفته ز زلف تو ز دست
شمارهٔ ۸۷: ای شهره شهر باده باروت خوشست
شمارهٔ ۸۸: تا چرخ مرا بدین دیار افکندست
شمارهٔ ۸۹: امشب که وصال آن مه سیمبرست
شمارهٔ ۹۰: آن فتنه ی نوخاسته دیگر ز چه خاست
شمارهٔ ۹۱: دود دل ما باد نباید پنداشت
شمارهٔ ۹۲: بستان ز شکوفه حلّه پوش آمده است
شمارهٔ ۹۳: شخصم ز میان یار نایاب ترست
شمارهٔ ۹۴: آن فتنه کن شمع جمع ما بود برفت
شمارهٔ ۹۵: آن سرو سخنگو که مه هر جائیست
شمارهٔ ۹۶: دارم چو میان او بدن یعنی هیچ
شمارهٔ ۹۷: اجوف تن ناقصم خیالیست صحیح
شمارهٔ ۹۸: رخسار تو در پرده عیان بتوان دید
شمارهٔ ۹۹: گردون گرهی ز طاق ایوان تو باد
شمارهٔ ۱۰۰: سلطان فلک بنده ی دربان تو باد
شمارهٔ ۱۰۱: با قدر تو چرخ را زمین ساخته اند
شمارهٔ ۱۰۲: مرغان سپهری که درین نه قفسند
شمارهٔ ۱۰۳: کس پیش تو نام سخن آسان نبرد
شمارهٔ ۱۰۴: احمد که بشعر امتحانم فرمود
شمارهٔ ۱۰۵: گفتم که چه ریزدت زلب گفت که قند
شمارهٔ ۱۰۶: بازار روان از بدنت می کشند
شمارهٔ ۱۰۷: آن جام که جرعه ئیش جانی ارزد
شمارهٔ ۱۰۸: این صدر نشینان که در این اطرافند
شمارهٔ ۱۰۹: دل جای در آن طرّه پرخم خواهد
شمارهٔ ۱۱۰: ماهی که بسالی نکند از ما یاد
شمارهٔ ۱۱۱: دل فتنه ی آن چشم خوش جادو شد
شمارهٔ ۱۱۲: از کار دل ارچه بوی خون می آید
شمارهٔ ۱۱۳: چشمم چو نظر بر رخ یار اندازد
شمارهٔ ۱۱۴: دیشب بت من چو ترکتازی می کرد
شمارهٔ ۱۱۵: مستان صبوحی چو سحر برخیزند
شمارهٔ ۱۱۶: گر مهر رخت خیمه بر افلاک زند
شمارهٔ ۱۱۷: زان آب کزو آتش عشرت خیزد
شمارهٔ ۱۱۸: ای شمع اگر زانک بسوزی شاید
شمارهٔ ۱۱۹: جان با لب دوست عشقبازی میکرد
شمارهٔ ۱۲۰: دردا که شراب وصل ناخورده بماند
شمارهٔ ۱۲۱: چشم تو دلم را بفغان می آرد
شمارهٔ ۱۲۲: از مشک سیه چو سایه برخور فکند
شمارهٔ ۱۲۳: آنکو رخش از خلد برین بابی بود
شمارهٔ ۱۲۴: باد سحری که بوستان آراید
شمارهٔ ۱۲۵: چون خامه حدیثت بزبان می آرد
شمارهٔ ۱۲۶: قومی که نیند آگه از ایجاد وجود
شمارهٔ ۱۲۷: ای همنفسان اگر مرا غمخوارید
شمارهٔ ۱۲۸: ای نکهت خلد پیش انفاس تو باد
شمارهٔ ۱۲۹: امشب که ز چرخ بوی خون می آید
شمارهٔ ۱۳۰: شد کشته کسی که در جهان سرور بود
شمارهٔ ۱۳۱: شب نیست که آهم بفلک برنرود
شمارهٔ ۱۳۲: سروی که بنفشه بر سمن فرساید
شمارهٔ ۱۳۳: هر دم که مرا از طلعتت یاد آید
شمارهٔ ۱۳۴: تا هجر تو با منش وصالی باشد
شمارهٔ ۱۳۵: دی زلف ترا باد سحر می جنباند
شمارهٔ ۱۳۶: یارم چو مقیم دل پر خون آید
شمارهٔ ۱۳۷: امروز که سبزه گرد باغت بدمید
شمارهٔ ۱۳۸: یا رب که میانت بکناری مرساد
شمارهٔ ۱۳۹: آن سرو خرامان که چنان می آید
شمارهٔ ۱۴۰: آن جان عزیز بین که چون خوارم کرد
شمارهٔ ۱۴۱: با طرّه بگو تا دل ما باز آرد
شمارهٔ ۱۴۲: هر صبح که دم ز ملکت خاور زد
شمارهٔ ۱۴۳: آنها که سر از چرخ برافروخته اند
شمارهٔ ۱۴۴: مه نعل سمند باد جولان تو باد
شمارهٔ ۱۴۵: یا رب که ببالاش بلائی مرساد
شمارهٔ ۱۴۶: ای اشک جواب دل تو چون خواهی داد
شمارهٔ ۱۴۷: آن روی که رشک ماه تابان آمد
شمارهٔ ۱۴۸: مستی که نه هستیم زیان می دارد
شمارهٔ ۱۴۹: هر دم که ز آب چشم ما آرد یاد
شمارهٔ ۱۵۰: با لعل تو آب آب حیوان ریزد
شمارهٔ ۱۵۱: دل را خبری ز عالم جان دادند
شمارهٔ ۱۵۲: گفتی که کسی که فتنه می انگیزد
شمارهٔ ۱۵۳: دل در سرت ای نگار سیمین تن شد
شمارهٔ ۱۵۴: ماهی که دلم بزلف مشک افشان برد
شمارهٔ ۱۵۵: چون چشم خوش تو ترکتازی می کرد
شمارهٔ ۱۵۶: این همنفسان که اندرین انجمنند
شمارهٔ ۱۵۷: آنزلف مسلسل که چنان می پیچد
شمارهٔ ۱۵۸: دل فتنه ی آن سرو خرامان تو شد
شمارهٔ ۱۵۹: گر پیرهن کشیده ات می باید
شمارهٔ ۱۶۰: گیسوی کژت گوی بچوگان ببرد
شمارهٔ ۱۶۱: شاهی کنم ار بنده خویشم داند
شمارهٔ ۱۶۲: بذلی نه که در خانه بماند دیار
شمارهٔ ۱۶۳: آن لعبت زرّین کمر سیمین بر
شمارهٔ ۱۶۴: سودای توام محرم راز اولیتر
شمارهٔ ۱۶۵: ای فتنه ی چشم پر خمارت عبهر
شمارهٔ ۱۶۶: آن شاه که شهر علم را آمد در
شمارهٔ ۱۶۷: می گفت دهل دوش بهنگام سحر
شمارهٔ ۱۶۸: ای لفظ تو چون دیده من گوهربار
شمارهٔ ۱۶۹: زلف بت من گفت که در دور قمر
شمارهٔ ۱۷۰: عیسی نفسا ز خسته دم باز مگیر
شمارهٔ ۱۷۱: ساقی ببر این جامه و آن جام بیار
شمارهٔ ۱۷۲: خر را بفروش و کرّه ئی رنگین خر
شمارهٔ ۱۷۳: چون بی می پخته خام میباشد کار
شمارهٔ ۱۷۴: گفتم مگذر گفت ز پیشم بگذر
شمارهٔ ۱۷۵: گفتم چو شوم تیغ ترا گفت سپر
شمارهٔ ۱۷۶: گفتم که برویت چه کنم گفت نظر
شمارهٔ ۱۷۷: گفتم روزم گفت بدین روز مناز
شمارهٔ ۱۷۸: ای از لب شیرین تو شوریده شکر
شمارهٔ ۱۷۹: ایدل خبر گنج ز ویرانه بپرس
شمارهٔ ۱۸۰: سوز جگر شمع ز پروانه بپرس
شمارهٔ ۱۸۱: ای از کف دُرپاش تو دریا در جوش
شمارهٔ ۱۸۲: آوازه در افکنده سپهر سرکش
شمارهٔ ۱۸۳: بی عشق چه ریحان بر عاقل چه حشیش
شمارهٔ ۱۸۴: ای لعبت گلرخ می گلرنگ بکش
شمارهٔ ۱۸۵: خر کرّه ماده را بآخور درکش
شمارهٔ ۱۸۶: پایم که ز آزار نبودی اثرش
شمارهٔ ۱۸۷: ای هندوی تیغت بجهانگیری فاش
شمارهٔ ۱۸۸: فریاد ز چشم یار و جادو گریش
شمارهٔ ۱۸۹: ای کلّ معانی تو از حسن بدیع
شمارهٔ ۱۹۰: ای ذات شریفت گهر دُرج شرف
شمارهٔ ۱۹۱: ای تیغ تو بگرفت جهان الا زنگ
شمارهٔ ۱۹۲: آن فتنه که در سیم نهان دارد سنگ
شمارهٔ ۱۹۳: ای ذات تو گلدسته بستان جلال
شمارهٔ ۱۹۴: ای صیقلی آینه ی روشن دل
شمارهٔ ۱۹۵: دلدار مرا بدلبری نیست عدیل
شمارهٔ ۱۹۶: نادیده تمام روی آن ماه چگل
شمارهٔ ۱۹۷: کاوس سرادق جلالست جمال
شمارهٔ ۱۹۸: بر گلشن روی عالم افروز تو خال
شمارهٔ ۱۹۹: ای شعر تو سرمایه ی دیوان کمال
شمارهٔ ۲۰۰: ای کلک تو تیز کرده بازار جلال
شمارهٔ ۲۰۱: خون شد جگرم ز دل که خون باد این دل
شمارهٔ ۲۰۲: ای صیت تو آب برده از باد شمال
شمارهٔ ۲۰۳: چون شمع بجز سوز جگر نپسندم
شمارهٔ ۲۰۴: تا کی دل شوریده مشوّش داریم
شمارهٔ ۲۰۵: ای بس که ز دیده خون دل می بارم
شمارهٔ ۲۰۶: چون جان و دل از برای دلبر دارم
شمارهٔ ۲۰۷: آن سر که ز بهر تیغ تیز تو نهم
شمارهٔ ۲۰۸: ساقی بده آن باده که ما مستانیم
شمارهٔ ۲۰۹: هر نکته ی چون آب که می راند چشم
شمارهٔ ۲۱۰: من ملک جهانرا بسخن می گیرم
شمارهٔ ۲۱۱: من حلقه بگوش حلقه ی گوش توام
شمارهٔ ۲۱۲: ای از دو جهان وصل تو مقصود دلم
شمارهٔ ۲۱۳: ای لفظ تو آب برده از دُرّ یتیم
شمارهٔ ۲۱۴: هر لحظه که یاد آن جفا کیش کنم
شمارهٔ ۲۱۵: چون نامه دلی پر از شکایت دارم
شمارهٔ ۲۱۶: یک چند مقیم کُنج میخانه شدیم
شمارهٔ ۲۱۷: ای سرو قد لاله رخ عبهر چشم
شمارهٔ ۲۱۸: چون کلّه نشین عالم راز آیم
شمارهٔ ۲۱۹: ساقی بده آن باده که خون شد جگرم
شمارهٔ ۲۲۰: من دل بوفای دلستانی بدهم
شمارهٔ ۲۲۱: در بتکده چون قابل ایمان گشتیم
شمارهٔ ۲۲۲: دلبر برخ دلکش و چشم نائم
شمارهٔ ۲۲۳: وقتست که خیمه سوی گلزار زنیم
شمارهٔ ۲۲۴: بر روی تو هر دم نگران می گردم
شمارهٔ ۲۲۵: در راه مراغه با گروهی مردم
شمارهٔ ۲۲۶: خفّاش نیم کز آفتاب اندیشم
شمارهٔ ۲۲۷: گفتم که دمم چند دهی گفت چه دم
شمارهٔ ۲۲۸: گفتم که دمم چند دهی گفت چه دم
شمارهٔ ۲۲۹: ای دانه ی خال سیهت دام دلم
شمارهٔ ۲۳۰: ای پایه ی قدر تو زادراک برون
شمارهٔ ۲۳۱: آنکس زختاست اصل و ابر و از چین
شمارهٔ ۲۳۲: ای دل چه روی در طلب دلخواهان
شمارهٔ ۲۳۳: گفتم چه خورم در طلبت گفت که خون
شمارهٔ ۲۳۴: گفتم بچه مانده مژه ات گفت سنان
شمارهٔ ۲۳۵: گفتم که چه خواهی که دهم گفتا جان
شمارهٔ ۲۳۶: در باغ چو زد هزار دستان دستان
شمارهٔ ۲۳۷: ای ماه رخت فزوده مهر دل من
شمارهٔ ۲۳۸: هر لحظه کمان ابروان زه می کن
شمارهٔ ۲۳۹: ای شکل و شمائلت چو شعرم موزون
شمارهٔ ۲۴۰: ای بلبل خوش نغمه ی بستان سخن
شمارهٔ ۲۴۱: هر لحظه شکن بر شکن مو مفکن
شمارهٔ ۲۴۲: آن سرو سهی چو خیمه می زد بیرون
شمارهٔ ۲۴۳: ای دل چو بنامه می دهی شرح جنون
شمارهٔ ۲۴۴: ای شعر خوشت نتیجه ی جان سخن
شمارهٔ ۲۴۵: گفتند که در کوی خرابات مرو
شمارهٔ ۲۴۶: ای رافع نه منظره ی شش در تو
شمارهٔ ۲۴۷: ای خاتم ملکت بقا را جم تو
شمارهٔ ۲۴۸: بر بود دلم یک نظر از منظر او
شمارهٔ ۲۴۹: ای کام دل از جنّت اعلی همه تو
شمارهٔ ۲۵۰: پیری دیدیم جمله ی وردش یا هو
شمارهٔ ۲۵۱: ای بسته دم عیسی مریم دم تو
شمارهٔ ۲۵۲: تو کعبه قدسی و روان زمزم تو
شمارهٔ ۲۵۳: نارست جهان بگرد پیراهن او
شمارهٔ ۲۵۴: ای طوطی روح را غذا شکّر تو
شمارهٔ ۲۵۵: چون لعبت باغ پرده بگشود از رو
شمارهٔ ۲۵۶: گر باز نبینیم رخ چون خور او
شمارهٔ ۲۵۷: رفتم بعراق بر در جانانه
شمارهٔ ۲۵۸: ای لفظ ترا لؤلؤ لالا بنده
شمارهٔ ۲۵۹: گنجست غم عشقش و دل دیوانه
شمارهٔ ۲۶۰: گفتم که چو رویت چه بود گفت که ماه
شمارهٔ ۲۶۱: گفتم چه زنم در غم تو گفت که آه
شمارهٔ ۲۶۲: ای برده ضمیرت از مه و مهر فَرِه
شمارهٔ ۲۶۳: آنکو ز بنفشه بر گل افکنده زره
شمارهٔ ۲۶۴: ماهی که ببرد از مه و خورشید فَرِه
شمارهٔ ۲۶۵: بیمار غم تو گر نگردد به به
شمارهٔ ۲۶۶: تا غالیه بر برگ سمن بیخته ئی
شمارهٔ ۲۶۷: گر صد رهم از خویش جدا داشته ئی
شمارهٔ ۲۶۸: در میکده گرنه پای بند میمی
شمارهٔ ۲۶۹: گفتم جانم گفت ز جان سیر برای
شمارهٔ ۲۷۰: در ساغر زر لعل بدخشان داری
شمارهٔ ۲۷۱: گفتم چشمت گفت مکن بی بصری
شمارهٔ ۲۷۲: گفتم قمرت گفت بچشمش گردی
شمارهٔ ۲۷۳: گفتم جانم گفت بمیر ار مردی
شمارهٔ ۲۷۴: گر با تو فلک دم زند از سرداری
شمارهٔ ۲۷۵: گفتم چه کند دفع غمم گفت که می
شمارهٔ ۲۷۶: ای آنکه برخ آتش و گیسو عودی
شمارهٔ ۲۷۷: ای دل تو مرا درین عذاب افکندی
شمارهٔ ۲۷۸: آن لحظه که سر مست من بی سر و پای
شمارهٔ ۲۷۹: ای شمع اگر سر نفرازی چه کنی
شمارهٔ ۲۸۰: گر طرّه ی مشکبار بر رو فکنی
شمارهٔ ۲۸۱: بودی که کسی از تو نشانم دادی
شمارهٔ ۲۸۲: روح ملکی ساجد و مسجود توئی
شمارهٔ ۲۸۳: ای آنک تو مانی و نمانی بکسی
شمارهٔ ۲۸۴: ای پیکرم از مهر مهی ماه نوی
شمارهٔ ۲۸۵: بی یار هزار باغ و گلشن بجوی
شمارهٔ ۲۸۶: دی صبحدم آن غیرت سرو چمنی
شمارهٔ ۲۸۷: می آیم و در بروی من می بندی
شمارهٔ ۲۸۸: شرطست دلا کز سر جان برخیزی
شمارهٔ ۲۸۹: ای دیده زانوار تو موسی قبسی
شمارهٔ ۲۹۰: ای خواجه که سرمایه دین ودادی
شمارهٔ ۲۹۱: ای پیک مبارک ز کجا می آئی
شمارهٔ ۲۹۲: ای بنده ی درگاه تو هر آزادی
شمارهٔ ۲۹۳: تا چند ز مهر مه آن غالیه موی
شمارهٔ ۲۹۴: رفت آنک بباغ و راغ کردیمی جای
شمارهٔ ۲۹۵: هر چند که در ملک فصاحت میری
شمارهٔ ۲۹۶: هر چند که ما را فلک بی سر و پای
شمارهٔ ۲۹۷: در حال من از نگاه ازین به نکنی
شمارهٔ ۲۹۸: ای غرّه بفضل و خالی از دانائی
شمارهٔ ۲۹۹: ای حلقه که هم پای سر اندازانی
شمارهٔ ۳۰۰: ای مشک تتار از سر زلفت تاری
شمارهٔ ۳۰۱: ای کرده خور از خجلت رخسار تو خوی
شمارهٔ ۳۰۲: آن موی میان که تا میان دارد موی
شمارهٔ ۳۰۳: در خانه دلم تنگ شد از تنهائی
شمارهٔ ۳۰۴: وقتی گرت افتد اتفاق سفری
شمارهٔ ۳۰۵: ای شب مگر آن زلف سمن فرسائی
شمارهٔ ۳۰۶: آن لعبت نی زن من اگر با ویمی
شمارهٔ ۳۰۷: تا چند چو خور بر سر عالم لرزی
شمارهٔ ۳۰۸: دیشب صنمی سرو قد شیرازی