رباعیات

نوشته خیام در رباعیات خیام

رباعیات عمر خیام نیشابوری.

رباعی شماره ۱: برخیز بتا بیا ز بهر دل ما رباعی شماره ۲: چون عهده نمی‌شود کسی فردا را *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۳: قرآن که مهین کلام خوانند آن را *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۴: گر می نخوری طعنه مزن مستان را رباعی شماره ۵: هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا رباعی شماره ۶: ماییم و می و مطرب و این کنج خراب رباعی شماره ۷: آن قصر که جمشید در او جام گرفت *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۸: ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست رباعی شماره ۹: اکنون که گل سعادتت پربار است رباعی شماره ۱۰: امروز تو را دسترس فردا نیست رباعی شماره ۱۱: ای آمده از عالم روحانی تفت رباعی شماره ۱۲: ای چرخ فلک خرابی از کینه توست رباعی شماره ۱۳: ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت رباعی شماره ۱۴: این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت رباعی شماره ۱۵: این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌ست رباعی شماره ۱۶: این کوزه که آبخواره مزدوری‌ست رباعی شماره ۱۷: این کهنه رباط را که عالم نام است رباعی شماره ۱۸: این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت رباعی شماره ۱۹: بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۲۰: پیش از من و تو لیل و نهاری بوده‌ست رباعی شماره ۲۱: تا چند زنم به روی دریاها خشت رباعی شماره ۲۲: ترکیب پیاله‌ای که در هم پیوست رباعی شماره ۲۳: ترکیب طبایع چو به کام تو دمی‌ست *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۲۴: چون ابر به نوروز رخ لاله بشست رباعی شماره ۲۵: چون بلبل مست راه در بستان یافت *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۲۶: چون چرخ به کام یک خردمند نگشت رباعی شماره ۲۷: چون لاله به نوروز قدح گیر به دست رباعی شماره ۲۸: چون نیست حقیقت و یقین اندر دست رباعی شماره ۲۹: چون نیست ز هر چه هست جز باد به دست *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۳۰: خاکی که به زیر پای هر نادانی‌ست رباعی شماره ۳۱: دارنده چو ترکیب طبایع آراست رباعی شماره ۳۲: در پردۀ اسرار کسی را ره نیست رباعی شماره ۳۳: در خواب بدم مرا خردمندی گفت رباعی شماره ۳۴: در دایره‌ای که آمد و رفتن ماست رباعی شماره ۳۵: در فصل بهار اگر بتی حور سرشت رباعی شماره ۳۶: دریاب که از روح جدا خواهی رفت رباعی شماره ۳۷: ساقی گل و سبزه بس طربناک شده‌ست رباعی شماره ۳۸: عمری‌ست مرا تیره و کاری‌ست نه راست *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۳۹: فصل گل و طرف جویبار و لب کشت رباعی شماره ۴۰: گر شاخ بقا ز بیخ بختت رسته‌ست رباعی شماره ۴۱: گویند کسان بهشت با حور خوش است رباعی شماره ۴۲: گویند مرا که‌ دوزخی باشد مست‌ *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۴۳: من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت رباعی شماره ۴۴: مهتاب به نور دامن شب بشکافت *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۴۵: می‌خوردن و شادبودن، آیین من است رباعی شماره ۴۶: می لعل مذاب است و صراحی کان است رباعی شماره ۴۷: می نوش که عمر جاودانی این است رباعی شماره ۴۸: نیکی و بدی که در نهاد بشر است رباعی شماره ۴۹: در هر دشتی که لاله‌زاری بوده‌ست رباعی شماره ۵۰: هر ذره که در خاک زمینی بوده‌ست رباعی شماره ۵۱: هر سبزه که بر کنار جویی رسته‌ست رباعی شماره ۵۲: یک جرعه می ز ملک کاووس به است رباعی شماره ۵۳: چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ رباعی شماره ۵۴: آنان که محیط فضل و آداب شدند رباعی شماره ۵۵: آن را که به صحرای علل تاخته‌اند رباعی شماره ۵۶: آن‌ها که کهن شدند و این‌ها که نواند رباعی شماره ۵۷: آن‌کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد رباعی شماره ۵۸: آرند یکی و دیگری بربایند رباعی شماره ۵۹: اجرام که ساکنان این ایوان‌اند رباعی شماره ۶۰: از آمدنم نبود گردون را سود رباعی شماره ۶۱: از رنج کشیدن آدمی حر گردد رباعی شماره ۶۲: افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد رباعی شماره ۶۳: افسوس که نامه جوانی طی شد رباعی شماره ۶۴: ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود رباعی شماره ۶۵: این عقل که در ره سعادت پوید رباعی شماره ۶۶: این قافله عمر عجب می‌گذرد رباعی شماره ۶۷: بر پشت من از زمانه تو می‌آید رباعی شماره ۶۸: بر چرخ فلک هیچ کسی چیر نشد رباعی شماره ۶۹: بر چشم تو عالم ارچه می‌آرایند *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۷۰: بر من قلم قضا چو بی من رانند رباعی شماره ۷۱: تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟ رباعی شماره ۷۲: تا راه قلندری نپویی نشود رباعی شماره ۷۳: تا زهره و مه در آسمان گشت پدید رباعی شماره ۷۴: چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد رباعی شماره ۷۵: حیی که به قدرت سر و رو می‌سازد رباعی شماره ۷۶: در دهر چو آواز گل تازه دهند رباعی شماره ۷۷: در دهر هر آن‌که نیم‌نانی دارد *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۷۸: دهقان قضا بسی چو ما کشت و درود رباعی شماره ۷۹: روزی‌ست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۸۰: زآن پیش که بر سرت شبیخون آرند رباعی شماره ۸۱: عمرت تا کی به خودپرستی گذرد رباعی شماره ۸۲: کس مشکل اسرار اجل را نگشاد رباعی شماره ۸۳: کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند رباعی شماره ۸۴: گرچه غم و رنج من درازی دارد رباعی شماره ۸۵: گردون ز زمین هیچ گلی برنارد *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۸۶: گر یک نفست ز زندگانی گذرد رباعی شماره ۸۷: گویند بهشت و حورعین خواهد بود *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۸۸: گویند بهشت و حور و کوثر باشد رباعی شماره ۸۹: گویند هر آن کسان که با پرهیزند رباعی شماره ۹۰: می خور که ز دل کثرت و قلت ببرد رباعی شماره ۹۱: هر راز که اندر دل دانا باشد رباعی شماره ۹۲: هر صبح که روی لاله شبنم گیرد رباعی شماره ۹۳: هرگز دل من ز علم محروم نشد رباعی شماره ۹۴: هم دانه امید به خرمن ماند رباعی شماره ۹۵: یاران موافق همه از دست شدند رباعی شماره ۹۶: یک جام شراب صد دل و دین ارزد رباعی شماره ۹۷: یک قطره آب بود با دریا شد رباعی شماره ۹۸: یک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد رباعی شماره ۹۹: آن لعل در آبگینه ساده بیار رباعی شماره ۱۰۰: از بودنی ای دوست چه داری تیمار رباعی شماره ۱۰۱: افلاک که جز غم نفزایند دگر رباعی شماره ۱۰۲: ای دل غم این جهان فرسوده مخور *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۰۳: ای دل همه اسباب جهان خواسته گیر رباعی شماره ۱۰۴: این اهل قبور خاک گشتند و غبار *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۰۵: خشت سر خم ز ملکت جم خوشتر رباعی شماره ۱۰۶: در دایره سپهر ناپیدا غور رباعی شماره ۱۰۷: دی کوزه‌گری بدیدم اندر بازار رباعی شماره ۱۰۸: ز آن می که حیات جاودانیست بخور رباعی شماره ۱۰۹: گر باده خوری تو با خردمندان خور رباعی شماره ۱۱۰: وقت سحر است خیز ای طرفه پسر رباعی شماره ۱۱۱: از جمله رفتگان این راه دراز رباعی شماره ۱۱۲: ای پیر خردمند پگه‌تر برخیز رباعی شماره ۱۱۳: وقت سحر است خیز ای مایه ناز رباعی شماره ۱۱۴: مرغی دیدم نشسته بر باره طوس رباعی شماره ۱۱۵: جامی است که عقل آفرین می‌زندش رباعی شماره ۱۱۶: خیام اگر ز باده مستی خوش باش رباعی شماره ۱۱۷: در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش رباعی شماره ۱۱۸: ایام زمانه از کسی دارد ننگ رباعی شماره ۱۱۹: از جرم گل سیاه، تا اوج زحل رباعی شماره ۱۲۰: با سرو قدی تازه‌تر از خرمن گل رباعی شماره ۱۲۱: ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم رباعی شماره ۱۲۲: این چرخ فلک که ما در او حیرانیم رباعی شماره ۱۲۳: برخیز ز خواب تا شرابی بخوریم رباعی شماره ۱۲۴: برخیزم و عزم باده ناب کنم رباعی شماره ۱۲۵: بر مفرش خاک، خفتگان می‌بینم *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۲۶: تا چند اسیر عقل هر روزه شویم رباعی شماره ۱۲۷: چون نیست مقام ما در این دهر مقیم رباعی شماره ۱۲۸: خورشید به گل نهفت می‌نتوانم رباعی شماره ۱۲۹: دشمن به غلط گفت که من فلسفی‌ام رباعی شماره ۱۳۰: ماییم که اصل شادی و کان غمیم رباعی شماره ۱۳۱: من می نه ز بهر تنگدستی نخورم رباعی شماره ۱۳۲: من بی می ناب زیستن نتوانم رباعی شماره ۱۳۳: هر یک چندی یکی برآید که منم رباعی شماره ۱۳۴: یک چند به کودکی به استاد شدیم *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۳۵: یک روز ز بند عالم آزاد نیم رباعی شماره ۱۳۶: از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن رباعی شماره ۱۳۷: ای دیده اگر کور نئی گور ببین رباعی شماره ۱۳۸: برخیز و مخور غم جهان گذران *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۳۹: چون حاصل آدمی در این شورستان رباعی شماره ۱۴۰: رفتم که در این منزل بیداد بدن رباعی شماره ۱۴۱: رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۴۲: قانع به یک استخوان چو کرکس بودن رباعی شماره ۱۴۳: قومی متفکرند اندر ره دین رباعی شماره ۱۴۴: گاویست در آسمان و نامش پروین رباعی شماره ۱۴۵: گر بر فلکم دست بدی چون یزدان رباعی شماره ۱۴۶: مشنو سخن از زمانه ساز آمدگان رباعی شماره ۱۴۷: می خوردن و گرد نیکوان گردیدن رباعی شماره ۱۴۸: نتوان دل شاد را به غم فرسودن رباعی شماره ۱۴۹: آن قصر که با چرخ همی‌زد پهلو رباعی شماره ۱۵۰: از آمدن و رفتن ما سودی کو؟ رباعی شماره ۱۵۱: از تن چو برفت جان پاک من و تو رباعی شماره ۱۵۲: می‌ خور که فلک بهر هلاک من و تو *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۵۳: از هر چه به جز می است کوتاهی به رباعی شماره ۱۵۴: بنگر ز صبا دامن گل چاک شده *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۵۵: تا کی غم آن خورم که دارم یا نه رباعی شماره ۱۵۶: یک جرعه می کهن ز ملکی نو به رباعی شماره ۱۵۷: آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی رباعی شماره ۱۵۸: از آمدن بهار و از رفتن دی رباعی شماره ۱۵۹: از کوزه‌گری کوزه خریدم باری رباعی شماره ۱۶۰: ای آنکه نتیجه چهار و هفتی رباعی شماره ۱۶۱: ایدل تو به اسرار معما نرسی رباعی شماره ۱۶۲: ای دوست حقیقت شنو از من سخنی رباعی شماره ۱۶۳: ای کاش که جای آرمیدن بودی رباعی شماره ۱۶۴: بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی رباعی شماره ۱۶۵: بر شاخ امید اگر بری یافتمی رباعی شماره ۱۶۶: بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی رباعی شماره ۱۶۷: پیری دیدم به خانه خماری رباعی شماره ۱۶۸: تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی رباعی شماره ۱۶۹: چندان که نگاه می‌کنم هر سویی *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۷۰: خوش باش که پخته‌اند سودای تو دی رباعی شماره ۱۷۱: در کارگه کوزه‌گری کردم رای رباعی شماره ۱۷۲: در گوش دلم گفت فلک پنهانی رباعی شماره ۱۷۳: زان کوزه می که نیست در وی ضرری رباعی شماره ۱۷۴: گر آمدنم به خود بدی، نآمدمی *(منتسب به چند نفر) رباعی شماره ۱۷۵: گر دست دهد ز مغز گندم، نانی رباعی شماره ۱۷۶: گر کار فلک به عدل سنجیده بدی رباعی شماره ۱۷۷: هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری رباعی شماره ۱۷۸: هنگام صبوح ای صنم فرخ‌پی *(منتسب به چند نفر) -