بخش ۲۲ - حکایت: گویند بهرام گور روزی پیش نعمان منذر ایستاده بود ...
نوشته خیام در نوروزنامه منتسبت به خیام فصل نوروزنامه منتسبت به خیام
گویند بهرام گور روزی پیش نعمان منذر ایستاده بود که پروردگار او بود، بیک کمان دو تیر انداخت و دو مرغ را بدان دو تیر از هوا فرود آورد، نعمان گفت ای پسر تا جهان بوده است نه چون تو تیر انداز بود و نه تا جهان باشد خواهد بود،