شمارهٔ ۱۱۶: مرا چو قبله نگردد به عیدگه رویت

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

مرا چو قبله نگردد به عیدگه رویت

ز عیدگه کنم آهنگ کعبه کویت


تو عید خلقی و قربانت آنکه مردم را

کشد به غمزه خون ریز چشم جادویت


اگر چه نیست درین عید رسم مه دیدن

نمی رود ز ضمیرم خیال ابرویت


گذشتم از هوس کعبه و طواف حرم

همین بس است مرا حج که بگذرم سویت


ز تاب هجر تو می سوختم بحمدالله

که سایه بر سرم انداخت سرو دلجویت


به ضبط مملکت دلبری گشادی دست

دعای خسته دلان باد حرز بازویت


برون خرام و مترس از گزند کز هر سو

هزار بنده چو جامی بود دعاگویت


نظر خود را بنویسید

نظرات