شمارهٔ ۱۱۹: عاشق تو شهید تیغ بلاست
نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب
عاشق تو شهید تیغ بلاست
سرکوی تو روضة الشهداست
جان پاکان نثار مقدم توست
در رهت جان پاک خاک بهاست
هست از نیست گفت و گوی محال
آن دهان هست لیک نیست نماست
به میانت که سر غیب آمد
نیست دانا کسی خدا داناست
بی تو عشاق را وجودی نیست
ذره بی آفتاب ناپیداست
عاشق تو به کس نگیرد انس
در میان هزار کس تنهاست
نظم جامی ز شوق سرو قدت
وحی نازل ز عالم بالاست