شمارهٔ ۲۵۱: نیست شب وصل تو مه را رواج

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

نیست شب وصل تو مه را رواج

روز نباشد به چراغ احتیاج


خاک در و سنگ جفای توام

داد فراغ از هوس تخت و تاج


زین تن لاغر چه بری نقد جان

از ده ویران چه ستانی خراج


درد مبیناد طبیبی که گفت

داغ جدایی نپذیرد علاج


رنجه شدی ز آه و فغانم که دید

سخت دلی همچو تو نازک مزاج


چند کنی بر سر یک بوسه بحث

خوش ننماید ز کریمان لجاج


عکس لبت از دل جامی نمود

چون می رنگین ز درون زجاج


نظر خود را بنویسید

نظرات