شمارهٔ ۲۷۶: خاکی که زیر پای خود آن شوخ بسپرد

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

خاکی که زیر پای خود آن شوخ بسپرد

صد جان بها دهند اگر پا بیفشرد


مشتاق کعبه را ز بساط حریر به

ریگ حرم که در ته پهلو بگسترد


مویی شدم ز فقر و فنا کو قلندری

کین موی را به پاکی تجرید بسترد


گرمی مجو به مجلس واعظ که مستمع

گر باشد آتش از دم سردش بیفسرد


بر من به روز هجر ز جان نیست منتی

ایام مرگ را خرد از عمر نشمرد


من آن نیم که سرکشم از حکم تیغ او

صد بار اگر چو شمع سرم را ز تن برد


جامی حریف اهل درین بزمگه نیافت

بر وی مگیر خورده اگر می نمی خورد


نظر خود را بنویسید

نظرات