شمارهٔ ۲۹۷: چو ترک سرکش من پای در رکاب کند

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

چو ترک سرکش من پای در رکاب کند

کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند


فراز خانه زین جا نکرده گرم هنوز

هزار خانه صبر و خرد خراب کند


چگونه لذت تیغش چشم که در دم قتل

ز حلق تشنه گذر تیزتر ز آب کند


من از تصور نادیدنش همی میرم

نعوذ بالله اگر روی در نقاب کند


خراب عشوه آن تندخوی بدکیشم

که گاه عشوه و گه ناز و گه عتاب کند


به باده بهر حریفان چو مجلس آراید

نخست ز آتش غیرت دلم کباب کند


اگر به مرتبه جامی به شیخ جام رسد

کجا به دور لبش توبه از شراب کند


نظر خود را بنویسید

نظرات