شمارهٔ ۳۵۲: جرمی که رخت ما به حریم فنا کشد

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

جرمی که رخت ما به حریم فنا کشد

بهتر ز طاعتی که به عجب و ریا کشد


هر دم ز بزم عیش نهم رو به راه زهد

بازم کمند گیسوی چنگ از قفا کشد


گو جام صاف و دامن معشوق ساده گیر

آن را که دل به صحبت اهل صفا کشد


بر سنگ امتحان نشود هم عیار زر

هر مس که سر ز تربیت کیمیا کشد


زین گونه کز قضا و قدر در کشاکشم

در حیرتم که کار من آخر کجا کشد


بر حرف هیچ کس منه انگشت اعتراض

آن نیست کلک صنع که خط خطا کشد


جامی ز خوان رزق چو یک نان کفایت است

آزاده بار منت دونان چرا کشد


نظر خود را بنویسید

نظرات