شمارهٔ ۳۶۹: دوستان بازم عجب کاری فتاد
نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب
دوستان بازم عجب کاری فتاد
دل به دام عشق خونخواری فتاد
جان رمید از تن به کویش آرمید
از قفس مرغی به گلزاری فتاد
ما بلا خواهیم و زاهد عافیت
هر متاعی را خریداری فتاد
در حریم وصل محرم شد رقیب
دامن گل در کف خاری فتاد
عقل شد مفتون مشکین طرهاش
سادهای در دام طراری فتاد
چشم پوشیدم رخش دیدم به خواب
خفتهای را بخت بیداری فتاد
عمرها جامی وفا ورزید و مهر
کارش آخر با جفاکاری فتاد