شمارهٔ ۳۸۵: مهی که حسن خطش بر بتان شکست آورد

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

مهی که حسن خطش بر بتان شکست آورد

دل مرا به دو انگشت خط به دست آورد


غلام قاصد اویم که یک سواره ز راه

رسید و بر صف اندوه و غم شکست آورد


گشاد طره و بر طرف ماه سلسله بست

هزار نقش عجب زان گشاد و بست آورد


هوای دانه آن خال مرغ جان مرا

ز شاخ سدره درین دامگاه پست آورد


به بیدلی مزن ای خواجه طعن من آن کیست

که دل ز عشوه آن چشم نیم مست آورد


زری که هست به می ده که خواهد آخر کار

زمانه رخصت تاراج زرپرست آورد


چه تلخ و شور که جامی کشید پنجه سال

که صید کام ز بحر طلب به شست آورد


نظر خود را بنویسید

نظرات