شمارهٔ ۴۴۱: الله الله ز کجا می رسد آن غیرت حور

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

الله الله ز کجا می رسد آن غیرت حور

همچو خورشید فروهشته به رخ برقع نور


می خرامد ز سراپرده اجلال بطون

تا زند جلوه کنان خیمه به صحرای ظهور


می گشاید ز سر گنج گرانمایه طلسم

تا دهد حاصل آن گنج به هر مفلس و عور


هر کجا سایه زلفش همه دام است و فریب

هر کجا پرتو رویش همه عیش است و سرور


همه دلداده اویند چه هشیار و چه مست

همه دیوانه اویند چه نزدیک و چه دور


هر جفایی که کند صبر بر آن آسان است

مشکل آن ست که بی او نتوان صبور


جذبه شوق رخش برد ز خود جامی را

باد آسوده درین خواب گران تا دم صور


نظر خود را بنویسید

نظرات