شمارهٔ ۵۱۰: چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خاص

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خاص

بر آستان ارادت نهم سر اخلاص


دعای مردن خود می کنم مگر یابم

ز دوری تو و نزدیکی رقیب خلاص


تو را ز قتل اسیر کمند خویش چه بیم

شکار پیشه ندارد ز صید خوف قصاص


به جست و جوی تو در خون نشستم مردم چشم

در آرزوی گهر غوطه می خورد غواص


صفای مشرب رندان ز زاهدان مطلب

عوام را چه تمتع ز ذوق و حال خواص


نیافت صفوت صوفی به حیله صاحب زرق

نشد به صنعت قلاب زر ناب رصاص


ز شوق ماه رخش ناله بس مکن جامی

کزین سرود شود زهره بر فلک رقاص


نظر خود را بنویسید

نظرات